در اين مسأله كسى جز " كسائى " مخالف نيست و حداقل مى توان گفت كه مأنوس، اضافه است، نه عمل كردن.
پس در اينجا مطابق قاعده هم بايد " منضج " - كه اسم فاعل است - به " صفيف " اضافه شود، زيرا به قرينه " فظل "، (1) از ماضى خبر مى دهد و لاجرم نمى تواند روى معمول خود (صفيف) عمل كند و آن را نصب دهد، بلكه بايد بدان اضافه گردد و بشود: " منضج صفيف شواء "، ولى به واسطه رعايت وزن شعر، به ويژه با توجه به بيت قبل از آن، اضافه نشده است، بلكه عمل كرده و " صفيف " را منصوب كرده است.
بدين جهت، چون شايسته بود " صفيف " مجرور به اضافه باشد، ولى نشد، " قدير " كه معطوف بر آن است، مجرور آورده شده است. اين همان معناى " عطف توهم " است.
از مجموع آنچه گفته شد، روشن گرديد كه خفض به جوار احتمال قابل اعتنايى نيست. (2)