تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٧١
لامحاله به نظر آقايان بايد عطف بر " ايديكم " باشد و حكم شستن نيز بر آن جارى شود. ولى در اين هنگام مجرورشدن " ارجلكم " توجيهى ندارد.
تنها وجهى كه برخى تلاش نموده اند براى جر " ارجل " بدون عطف به " رءوس " ذكر كنند، " جر به جوار " است. آنها مى گويند در واقع " ارجلكم " مفتوح است، ولى چون در كنار " برءوسكم " كه مجرور است واقع شده، به خاطر همسايگى با آن مجرور شده است.
اين گروه براى اثبات صحت " جر به جوار " شواهدى را ذكر كرده اند، مثل شعر " امرئ القيس " در " معلقات سبعه " (1) كه مى گويد:
كأن أبانا (ثبيرا) في عرانين وبله * كبير أناس في بجاد مزمل (2) شاهد آنها در اين است كه " مزمل " چون صفت " كبير " است، بايد مرفوع باشد، ولى به مناسبت مجاورت با " بجاد " مجرور شده است.
قبل از اين بيت نيز در معلقهء " امرئ القيس " آمده است:
فظل طهاة اللحم من بين منضج * صفيف شواء أو قدير معجل (3) گفته اند با آن كه " قدير " معطوف بر " صفيف " است و بايد منصوب باشد، مجرور به جوار شده، زيرا در همسايگى " شواء " قرار گرفته است.
همچنين در كلام عرب اين عبارت نقل شده است: " جحر ضب خرب " (4)

1. در زمان جاهليت، هفت قصيده از بهترين اشعار شاعران عرب را از روى تفاخر بر ديوار كعبه آويخته بودند كه به آنها معلقات سبعه (آويخته‌هاى هفتگانه) مى گفتند. اسامى شعراى آنها عبارت است از: امرؤ القيس، زهير بن ابى سلمى، حارث بن حلزة اليشكر البكرى، لبيد بن ربيعه، عمرو بن كلثوم، طرفة بن العبد، عنترة بن شداد العبسى. (ويراستار) 2. گويا كوه ابان (يا كوه ثبير) در اوايل باريدن باران، مرد بزرگوارى است كه در جامهء راه راه پيچيده شده باشد. ر. ك: جامع الشواهد، باب العين بعده اللام، ص 103.
3. پزندگان گوشت، دو دسته شدند: گروهى پزندگان گوشتى كه روى سنگ چيده شده بود و گروهى پزندگان گوشت در ديگ كه در پخت آن عجله شده بود.
4. لانهء خراب سوسمار.
(١٧١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 ... » »»