لامحاله به نظر آقايان بايد عطف بر " ايديكم " باشد و حكم شستن نيز بر آن جارى شود. ولى در اين هنگام مجرورشدن " ارجلكم " توجيهى ندارد.
تنها وجهى كه برخى تلاش نموده اند براى جر " ارجل " بدون عطف به " رءوس " ذكر كنند، " جر به جوار " است. آنها مى گويند در واقع " ارجلكم " مفتوح است، ولى چون در كنار " برءوسكم " كه مجرور است واقع شده، به خاطر همسايگى با آن مجرور شده است.
اين گروه براى اثبات صحت " جر به جوار " شواهدى را ذكر كرده اند، مثل شعر " امرئ القيس " در " معلقات سبعه " (1) كه مى گويد:
كأن أبانا (ثبيرا) في عرانين وبله * كبير أناس في بجاد مزمل (2) شاهد آنها در اين است كه " مزمل " چون صفت " كبير " است، بايد مرفوع باشد، ولى به مناسبت مجاورت با " بجاد " مجرور شده است.
قبل از اين بيت نيز در معلقهء " امرئ القيس " آمده است:
فظل طهاة اللحم من بين منضج * صفيف شواء أو قدير معجل (3) گفته اند با آن كه " قدير " معطوف بر " صفيف " است و بايد منصوب باشد، مجرور به جوار شده، زيرا در همسايگى " شواء " قرار گرفته است.
همچنين در كلام عرب اين عبارت نقل شده است: " جحر ضب خرب " (4)