تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٦٠
مى فرمايد: * (ولا تأكلوا أموالهم إلى أموالكم) *، (1) يعنى " مع اموالكم ". (2) همچنين در حكايتى از زبان حضرت عيسى مى فرمايد: * (من أنصارى إلى الله) *، (3) يعنى " مع الله "، (4) بنابر تفسيرى.
در كلام عرب نيز آمده است: " الذود إلى الذود إبل ". (5) البته " شارح رضى " با اشراب معنى اضافه، معيت را استفاده كرده است و در مثل * (أيديكم الى المرافق) * مى گويد: " يعنى مضافة الى المرافق " و در * (أموالهم إلى أموالكم) * مى گويد: " يعنى مضافة إلى أموالكم ".
به هر حال، شكى نيست كه مفاد آيه شريفه آن است كه دستها را بايد با آرنجها شست و از كلمه " الى " معناى معيت استفاده مى شود، ولى غير از اين مطالب، ظهور آيه شريفه دلالتى بر كيفيت غسل ندارد. (6) و (7)

1. النساء، آيه 2.
2. و [مال] پاك [و مرغوب آنان] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد.
3. آل عمران، آيه 52.
4. ياران من همراه خدا چه كسانند؟
5. ر. ك: مغنى اللبيب، الباب الاول، حرف الى. " ذود " گروهى از شترها را مى گويند كه از سه تا ده نفر باشند. اين جمله كنايه از آن است كه هرگاه مقدار كمى با مثل خودش جمع شود زياد مى شود. معادل آن اين جمله است: " ان القليل مع القليل كثير "، چنان كه در فارسى مى گويند: اندك اندك جمع گردد وانگهى دريا شود.
6. وقد احتمل بعض الفقهاء أن تكون " الى " بمعنى الانتها لكن يكون تحديدا للمغسول، اذ جعلها لانتهاء الغسل باطل قطعا، لاجماع المسلمين كافة على جواز الابتداء بالمرافق.
7. دلالت آيهء كريمه بر كيفيت غسل يد:
بايد ببينيم " الى " در آيهء شريفه به چه معناست و متعلق به چيست؟ دو احتمال در اين جا وجود دارد، احتمال قوى تر اين است كه به معناى " مع " باشد و متعلق به " اغسلوا " باشد. در اين صورت آيهء شريفه هيچ دلالتى بر كيفيت غسل نخواهد داشت و بايد كيفيت آن را از سنت اخذ كرد، زيرا آيهء شريفه فقط اين مقدار را افاده مى دهد كه دست را با آرنج بشوييد، ولى درباره ء اين كه آيا از طرف آرنج بايد شروع كرد يا از سر انگشتان و... چيزى نمى فرمايد.
احتمال ديگر كه احتمال ضعيفى است آن است كه " الى " به معناى " انتهاى غايت " باشد. در اين صورت بايد ديد متعلق " الى " چيست؟ اگر متعلق آن " اغسلوا " باشد، معناى آيهء شريفه اين خواهد بود كه آرنج دست، منتهاى شستن دست در وضو است.
به عبارت ديگر، شستن دست بايد از طرف انگشتان شروع شود و تا آرنج پايان پذيرد.
البته در يك نگاه بدوى ممكن است به نظر آيد كه " الى " متعلق به " اغسلوا " است. ولى با دقت بيشتر معلوم مى شود كه " الى " در آيهء شريفه نمى تواند متعلق به " اغسلوا " باشد، زيرا هر جا " الى " به معناى انتهاى غايت باشد بايد ماقبل غايت، پيش از رسيدن به غايت تكرار شود. چنان كه در عبارت " ضربت الى ان مات " ماقبل غايت (ضربت) پيش از رسيدن به غايت (ان مات) تكرار مى شود، يعنى زدن تكرار مى شود تا اين كه به موت منتهى شود. اما مثال " قتلته الى ان مات " چون ماقبل غايت پيش از رسيدن به غايت تكرار نمى شود، صحيح نيست.
سؤال اين است كه آيا شرط فوق در آيهء شريفه موجود است؟ به عبارت ديگر، آيا در آيهء شريفه، ماقبل غايت پيش از رسيدن به " مرافق " تكرار مى شود؟ پاسخ اين سؤال منفى است، زيرا ما قبل غايت، " غسل اليد " است و پيش از رسيدن به " مرافق " تكرار نمى شود، زيرا " يد " خود شامل سرانگشتان و كتف و ما بين اين دو مى باشد، لذا وقتى " غسل يد " محقق شد، غسل " مرافق " هم محقق شده است و ديگر نمى شود گفت پيش از رسيدن به " مرافق "، " غسل يد " تكرار شده است.
نتيجه آن كه اگر " الى " به معناى انتهاى غايت باشد، نمى تواند متعلق به " اغسلوا " باشد، زيرا شرط مذكور در آن وجود ندارد، زيرا ماقبل غايت، پيش از رسيدن به غايت قابل تكرار نيست. بنابراين، بايد متعلق ديگرى براى " الى " در نظر گرفت و آن فعل " اسقطوا، ترك كنيد " - كه محذوف است - مى باشد. در اين صورت معناى آيهء شريفه چنين مى شود:
" بشوييد صورت‌هايتان را و دستهايتان را، ولى در شستن دستها، ترك كنيد تا مرفقها را ". البته " شستن دست و نشستن تا مرفق " به دو گونه مى تواند باشد، يكى اين كه از سر انگشتان تا مرفق را نشويد و از مرفق تا كتف را بشويد. ديگر اين كه از كتف تا مرفق را نشويد و از مرفق تا سرانگشتان را بشويد.
اما هيچ كس نگفته است كه شستن از سرانگشتان تا مرفق را ترك كنيد. بنابراين تنها وجهى كه درست است آن است كه از كتف تا مرفق را نشويد و از مرفق تا سرانگشتان را بشويد.
اين احتمال را " ابن هشام " از قول بعضى از نحويون نقل نموده و آن را رد نكرده است. ر. ك: مغنى اللبيب، ج 2، باب پنجم. (ويراستار)
(١٦٠)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 ... » »»