جمع بندى مسأله انفتاح يا انسداد اينها نمونهء رفتارهايى است كه متعصبين از اين چهار مذهب با خودشان انجام دادند. با اين وضعيت، روشن مى شود كه آنها با مذهب اهل بيت (عليهم السلام) چه كردند! چه جرح و تعديلهاى نابجا كه نكردند و چه احاديث خرافى كه براى خاموش نمودن نور اهل بيت (عليهم السلام) جعل ننمودند! (1) البته در ميان آنان نيز مى توان كم وبيش حرف حق را به دست آورد و افراد منصفى بوده اند كه تا حدودى طريق احتياط در پيش گرفته اند.
به هر حال، انحصار اجتهاد در فقهاى اربعه، امرى است كه سابقه نداشته است. بله! در طول تاريخ، گاهى مذهبى بر مذهب ديگر غلبه پيدا مى كرد، ولى اين يك مسأله سياسى بوده است كه به خواسته و هواى حكمرانان و خلفا بستگى داشت. به عنوان مثال، وقتى " ابو يوسف "، شاگرد " ابوحنيفه " متولى قضا شد، قضات حنفى و مذهب ابوحنيفه را مسلط كرد.
نمونههاى ديگرى از اين دست را مىتوانيد در كتاب شريف " تاريخ حصر الاجتهاد " بخوانيد.
به هر حال، آنچه از كلام مورخين به دست مى آيد آن است كه حصر مذاهب به طور رسمى و مؤثر در مذاهب چهارگانه، و منع از ساير مذاهب، حدود قرن هفتم هجرى به وقوع پيوسته است.
بنابراين، حق آن است كه باب اجتهاد گشوده است و هيچ گاه فهم دين منحصر در آنچه كه مالك، ابوحنيفه، شافعى وابن حنبل فهميده اند، نيست. رجوع به گذشتگان نيز تنها در نقل است، نه در اجتهاد. (2)