تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٤٣
سلسله جنبان همه يا بسيارى از اين درگيرىها و برادر كشىها، برخى از علماى مذاهب بودند كه با فتاواى خود، عوام را تحريك مى كردند. به عنوان مثال، " شيخ ابن حاتم حنبلى " معتقد بود: كسى كه حنبلى نيست مسلمان نيست. (1) در همين حال " شيخ ابوبكر مقرى واعظ " در جوامع بغداد قائل به كفر همه حنابله بود. (2) همچنين از " محمد بن موسى حنفى "، قاضى دمشق، متوفى به سال 506، نقل شده است كه مى گفت: " اگر كار در دست من بود، از شافعيه جزيه مى گرفتم " و در همين حال " ابو حامد طوسى " متوفى به سال 567 گفته است: " اگر كار در دست من بود، بر حنبلىها جزيه وضع مى كردم ". (3) اين تعصب‌هاى كوركورانه تا آن حد شدت يافت كه به كتب رجال و تراجم نيز سرايت كرد و افرادى فقط به خاطر مذهبشان عنوان " ضعيف " و " كذاب " پيدا كردند. " سبكى " مى گويد:
جهل و تعصب در مورخين بيش از جرح و تعديل است و كم تر تاريخى را خالى از اين ديدم. تاريخ شيخ ما " ذهبى " - غفر الله له - با خوبى و جامعيتى كه دارد، لبريز از تعصب است. او اهل دين را كه برگزيدگان خداوند هستند، بسيار مورد طعن قرار داده است و با زبان خود بر كثيرى از ائمه شافعيه و حنفيه جسارت كرده و از حق منحرف شده و افراط كرده، ولى در مورد مجسمه مدح نموده و زياده روى كرده است.
" حافظ صلاح " مى گويد:
حافظ، شمس الدين ذهبى با آن كه شكى در دين وورع او نيست، لكن

1. به نقل از تذكرة الحفاظ، ج 3، ص 375.
2. به نقل از شذرات الذهب، ج 3، ص 253.
3. الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج 1، ص 190.
(١٤٣)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 138 139 140 141 142 143 144 145 147 149 150 ... » »»