تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٤٤
مذهب اثبات ومنافرت تأويل و غفلت از تنزيه بر او غلبه كرده تا آنجا كه اين مسأله در طبع او موجب انحراف شديدى شده است. (1) بالاتر از اينها، برخى از آنها اخبارى را در فضيلت ائمهء خود جعل كرده و - العياذ بالله - به رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) نسبت داده اند، مثل آنچه كه در مورد " ابى حنيفه " جعل كرده اند: " الانبياء يفتخرون بى وانا افتخر بابى حنيفه، من احبه فقد احبنى و من ابغضه فقد ابغضنى (2)، انبيا به من افتخار مى كنند و من به ابى حنيفه افتخار مى كنم. هر كس او را دوست بدارد مرا دوست مى دارد و هر كس او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است ". و امثال اين. (3) همچنين رواياتى در مذمت ائمه ديگر جعل كردند، چنان كه " ابن حجر " درباره ء " محمد بن سيعد تورقى " مى گويد: او از وضاعين است و مطالب زشتى را عليه ثقات وضع كرده است... كه از آن جمله اين روايت است:
" سيكون في امتى رجل يقال له محمد بن ادريس (يعنى الشافعى) فتنته على امتى اضر من فتنة ابليس (4)، يعنى به زودى در امتم مردى مى آيد كه به او ابن ادريس (شافعى) گويند، و ضرر فتنه اش بر امتم از ابليس بيشتر است ".

1. طبقات الشافعيه، ج 1، ص 190.
2. الدر المختار في شرح تنوير الابصار، ج 1، صفحهء 53 تا صفحهء 54.
3. نظير آن چه كه به عنوان مدح شافعى گفته اند كه به قدح نزديك تر است، چنان كه فخر رازى از " حرمله " نقل مى كند:
كان الشافعى يخرج لسانه، فيبلغ أنفه، فلاجرم كان في غاية القدرة على الكلام ونهاية الفصاحة، شافعى زبانش را خارج مى كرد و به بينى اش مى رساند، پس ناچار در نهايت قدرت بر سخن ورى و انتهاى فصاحت بود. ر. ك: مناقب الامام الشافعى، ص 35.
4. لسان الميزان، ج 5، ص 179.
(١٤٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 139 140 141 142 143 144 145 147 149 150 151 ... » »»