جور در اطراف عالم انتشار يافته است پس فائده اى از براى طول غيبت او مترتب نخواهد بود.
جواب:
جواب از اين شبهه اولا: آنكه بعد از تسليم تولد و حيات و بقاء و عصمت و طهارت و تنزيه افعال الله از قبايح و شرور پس اين شبهه بالمره لغو و باطل و عاطل خواهد بود زيرا كه آنچه مصلحت در اصل غيبت اوست همان بعينه بسا مىشود كه علت و حكمت در طول غيبت او باشد و اصل بناء شبهه مذكوره بر احتمال خلو از حكمت و مصلحت و عبثيت و لغويت است و برهانى اقامه ننموده است مورد بر تحقق آن و از واضحات آنكه احتمال معارض با حكم عقل قطعى نخواهد بود از تنزيه افعال الله از قبايح و منكرات و لزوم عصمت ولى، لازم اين دو حكم عقلى قطعى آن است كه البته بر سبيل جزم و قطع بايد مصلحت و حكمت اقتضاء نمايد بر طول غيبت او چنان كه در اصل غيبت او اقتضاء نمود.
ثانيا: آنكه شايد حكمت و مصلحت طول غيبت چنان كه ظاهر مىشود از آيات و اخبار بسيار آن باشد كه تزايل و تفارق نمايند مؤمنين از غير مؤمنين كه اصلاب مؤمنين جدا شود از اصلاب كفار و منافقين كه مؤمن ممحض شود از براى ايمان و كافر و منافق ممحض شود از براى كفر و نفاق و اختلاط بين فريقين برداشته شود تا مؤمن ممحض مستحق نعمت و رحمت الهيه شود و كافر ممحض مستحق عذاب و نقمت شود، پس آن حجت واجب الهيه بعد از ظهور و استقرار امر او نعمت است از براى مؤمنين و عذاب است از براى كفار و منافقين و حال او مانند حال نوح نبى الله است كه مأمور شد به ساختن كشتى از براى نجات مؤمنين و هلاك منافقين و كفار كه در مدت پانصد سال طول كشيد تا تفرقه حاصل شد بين مؤمنين و كفار و خلطه بر طرف شد كه در اصلاب ايشان بود و در طول اين مدت پاك شد اصلاب مؤمنين از كفار تا آنكه نوح نبى الله بدين مقام رسيد كه عرض كرد: