در جميع آنات وجود مكلفين تا آنكه حجت الهى تمام شود بر عباد و صحيح باشد عقاب ايشان بر فرض تسامح و تقاعد و منقطع شود لسان معذرت ايشان كه نگويند در فلان زمان معين تمام تمكين و اطاعت و انقياد ولى امر و حجت تو را مىنموديم و موانع حضور و مشاهده جمال نوراني او را از بين برداشتيم و لكن او هيج به عرصه وجود نيامد و يا بعد از وجود قطع حيوة شده بود و ما قادر بر اطاعت و انقياد اوامر و نواهى تو نشديم به خلاف آنكه اگر حجت و ولى امر در حيوة باشد و مستور از انظار گردد و موانع وجوديه مكلفين مانع از ظهور او باشد در چنين وقتى اگر مكلفين صادق در نيت خود باشند و انابه كليه نمايند و موانع وجوديه خود را بالمره بر طرف نمايند در هر آنى از آنات وجود خودشان هر آينه بر خدا لازم است كه منقطع نمايد لسان معذرت ايشان را به آنكه ظاهر نمايد ولى امر خود را تا اقامه نمايد به اوامر و نواهى او و تعطيل ننمايد حدود الهيه و نواميس شرعيه را و هر وقتى كه مكلفين به اين قسم در مقام اطاعت و انقياد برآمدند بر سبيل حق تعالى و ممتحن شدند به امتحانات الهيه در صدق دعواى خود و يا جمع كثيرى كه بوجود ايشان منتظم مىشود نصرت ولى امر خدا البته خداوند نيز ولى و حجت خود را ظاهر خواهد نمود و آن حجت الهيه هم تقاعد نخواهد نمود و لكن چون در همه آنات وجود مكلفين ممكن است كه چنين معذرتي اظهار نمايند پس بر خدا هم لازم است كه باقى بدارد وجود حجت و ولى خود را در همه ازمنه مفروضه كه آنچه عقلا احتمال عذر در او تطرق مىيابد راه او را مسدود و اتمام حجت على سبيل الكليه والاطلاق بر بندگان خود بفرمايد.
وجه سيم آنكه فايده وجوديه امام (عليه السلام) در حال غيبت در مذاهب امامية بسيار است و آن باخبار صحيحه منقوله از رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) و اهل بيت طاهرين او وبقواعد عقليه و نقليه در نزد ايشان محقق است.
اولا آنكه مبرهن است در نزد امامية كه امام قطب عالم امكان و جميع نعم الهيه كه عايد به بندگان خدا مىشود به بركت وجود مطهر اوست و بقاء سموات