فهرست منتجب الدين - منتجب الدين بن بابويه - الصفحة ٣٩١
همى به لرزد بر جان دشمنان تو تيغ ز رقت است كزين گونه مهربان آمد طبيب گر ز تو وقست اگر رود به سرش چنين كه دشمن جاه تو ناتوان آمد ز خضر تيغ تو كه آب حيات مشروب اوست بقا و نصرت و اقبال جاودان آمد به جان ز خاك درت شمه خريد فلك بجاى تو كه مرا سخت رايگان آمد زبان ز كام فرو كرد تيغ گوهردار بزينهار از آن دست در فشان آمد از آن زمانه كند توربر حسودت راست كه خم گرفته قدش راست چون كمان آمد به نعل خنگ تر ماند هلال از اين معنى است كه ره نورد ترا ز جمله اختران آمد بمدح چون تو بستى كجا رسد سخنم كه هر چه گويم قدرت و رأى آن آمد هر آنكه نام تو بر دل نگاشت همچون نگين فراز حلقه تدوير آسمان آمد مسلم است تو را ميزبانى عالم كه مثل صدر جهانت به ميهمان آمد لطيفه هاى هنر را ز لفظ او شرح است دقيقه هاى كرم را كفش بنان آمد بلند همت صدري كه چرخ با عظمت فتاده بر در او همچو آستان آمد بزرگوارا دلتنگ مى نبايد بود ز نكبتى كه بر اين دولت جوان آمد
(٣٩١)
مفاتيح البحث: النوم (1)، الهلال (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة