ربما اصلى الله ركعتين فانصرف عنها بمنزلة من ينصرف عن السرقة من الحياء يعنى بسيار است كه دو ركعت نماز مىگذارم از براى الله تعالى پس از آن نماز منصرف مىشوم از خجالت و شرمندگى به منزله دزدى كه از دزدى منصرف شود كتاب الطهارات باب بداءة القول في الطهارة اساس طهارت در لغت به معنى نزاهت و نظافت است و در اصطلاح شرع اسم وضو و غسل و تيمم است بر وجهى كه صلوح تأثير در اباحت عبادت داشته باشد و هيچيك از مجتهدين ازمنه سابقه را تعريف جامع و مانع كه در طردد و عكس از فساد سالم بوده باشد ميسر نشده است و من در بعضى از مصنفات گفته ام الطهاره من البشرة وما في حكمها بأحد الطهورين أو ما في حكمه بحسب حكم الشرع مشروطا بالنية بالذات استقلالا طهارت ممسوس ساختن بشره است و آنچه در حكم بشره باشد به يكى از دو طهور كه آب و خاك است يا آنچه قايم مقام آن بوده باشد به حسب حكم شرع مشروط به نيت است بالذات بر سبيل استقلال اين تعريف تاميت و جامعيت و مانعيت را در عكس و طرد مستجمع و جميع وجوه ايرادات و اعتراضات را در اطراد و انعكاس مستدفع است وضوى مجدد و وضو حايض
(٢٤)