نكته ديگرى كه باز اشكالى مىافزايد اين است كه نوشته اند أبو الحسن عباس بن عمر بن عباس ابن محمد بن عبد الملك بن مروان كلوذانى گفته است كه چون على بن حسين بن بابويه در سال 328 به بغداد آمد همه كتابهايش را از او اجازه روايت گرفتم. شايد يگانه راهى كه رفع اين دشواريها كند اين است كه بگوييم أبو الحسن على چندين بار ولا اقل سه بار به بغداد رفته و بار نخست پيش از 311 و بار دوم در 326 و بار سوم در 328 بوده است يا اينكه بار دوم از 326 تا 328 در بغداد مانده است.
در تاريخ رحلت وى خبرى هست كه در نامه دانشوران چنين آمده، آورده اند كه در سال سيصد و بيست و نهم هجرى كه سنه تناثر النجوم نامند گروهى از شيعه در مجلس [أبو الحسن] على بن محمد سمرى حاضر بودند و او خاتم سفراى اربعه حضرت خاتم الائمه عجل الله فرجه بوده است، ناگاه على بن محمد گفت: رحم الله على بن حسين بن بابويه: حاضرين گفتند: او هنوز در حيات است. گفت: امروز سراى فانى را وداع نمود. آن روز را ضبط كردند تا به فاصله هفده يا هجده روز از قم خبر رسيد، معلوم شد كه در همان روز و در همان ساعت از دنيا در گذشته است، رحمة الله عليه و در آن سال بسيارى از علما وفات يافتند، از جمله على بن محمد سمرى است كه به موت او مدت غيبت صغرى و سفارت اولى كه هفتاد و چهار سال است به انجام رسيد. برخى فوت او را در سنه قبل از وفات ابن بابويه نوشته اند و بر اين عقيدت طول روزگار غيبت هفتاد و سه مىشود و بنابراين ابن بابويه بايد از سنين غيبت كبرى سال نخست را دريافته باشد و هم ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى... در آن سال وفات يافته و اختلافى كه در تاريخ وفات سمرى ذكر شد در باب وفات وى نيز مسطور است... ".
گويا در اينكه ابن بابويه در 329 درگذشته باشد اختلافى نباشد زيرا كه در همه مآخذ اين تاريخ مكرر كرده اند. معتبرترين تاريخ در رحلت سمرى همان 329 است و تاريخ رحلت كلينى را به اختلاف در 328 و 329 ضبط كرده اند.
أبو الحسن على بن حسين بن موسى بن بابويه امتيازى آشكار دارد و آن اين است كه در ميان طبقه نخست از پيشوايان شيعه مردى مكثار و پر تأليف بوده، پيش از اين اشاره رفت كه ابن النديم در كتاب الفهرست از روى خط پسرش أبو جعفر صدوق نقل كرده است كه وى صد تأليف داشته است. فهرست مؤلفات وى آنچه تا كنون بما رسيده است بدين گونه است:
1) كتاب الاخوان 2) كتاب الامامة 3) كتاب الاملاء 4) كتاب التبصرة من الحيرة 5) كتاب التسليم والتمييز 6) كتاب التفسير 7) كتاب التوحيد 8) كتاب الجنائز 9) كتاب الحج كه ناتمام مانده است 10) رسالة إلى ابنه محمد بن على 11) كتاب الشرايع كه براى پسرش فرستاده است 12) كتاب الصلاة 13) كتاب الطب 14) كتاب قرب الاسناد 15) كتاب الكبير في الرجال 16) كتاب المعراج 17) كتاب مناسك الحج 18) كتاب المنطق 19) كتاب المواريث 20) كتاب النساء والولدان 21) كتاب النكاح 22) كتاب النوادر 23) كتاب الوضوء.
برخى كتاب مصادقة الاخوان را هم كه به پسرش أبو جعفر محمد نيز نسبت داده اند از وى دانسته اند.