الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٢٨
يا آن هفته گنه كار است (مسألة 8) كسيكه قادر بر كسب باشد ومشغول شود بطلب علم كه مانع از كسب باشد جايز است زكوة بگيرد در صورتيكه طلب علم بر او واجب عيني باشد يا واجب كفائي باشد وهم چنين در صورتيكه تعلم آن مستحب باشد مثل ياد گرفتن فروع فقهيه باجتهاد يا بتقليد بخلاف علوميكه ياد گرفتن ان نه واجب باشد ونه مستحب مثل علم فلسفه ونجوم ورياضى وعروض وهم چنين علوم ادبيه براى كسيكه نخواهد فقه بخواند كه جايز نيست بانكه مشغول مىشود زكوة بگيرد (مسألة 9) كسيكه نداند دارائي او بقدر كفايت سالش هست يا نه وسابقا بقدر كفايت داشته جايز نيست زكوة بگيرد واگر سابقا فقير بوده جايز است بگيرد (مسألة 10) كسيكه ادعاى فقر كند وصدق يا كذب او معلوم شود بمقتضاى آن عمل كنند واگر هيچ كدام معلوم نشود وپيشتر فقير بوده بمجرد ادعا بدون قسم مىتوان زكوة باو داد واگر پيشتر غنى بوده يا آنكه حالت سابقه معلوم نباشد احوط آنست كه زكوة باو ندهند مگر با ظن بصدق او بخصوص در صورتيكه پيشتر غنى بوده (مسألة 11) هر گاه از فقير طلبى داشته باشد جايز است كه از بابت زكوة حساب كند چه بده كار زنده باشد يا مرده ولى در جواز احتساب بر مرده معتبر است كه تركه اوبقرض او وفا نكند والا جايز نيست بلى در صورتيكه تركه داشته ولكن طلبكار نتواند از ورثه بگيرد ظاهرا جايز باشد احتساب (مسألة 12) واجب نيست فقير را اعلام نمايند كه آنچه به او مىدهند زكوة است بلكه هر گاه فقير رفيع المنزله باشد واز گرفتن زكوة منفعل شود مستحب است زكوة را بصورت صله وهديه باو بر سانند وقصد زكوة نمايند بلكه اگر مصلحت اقتضا كند بنحو توريه اظهار كند كه زكوة نيست بشرط آنكه در وقت گرفتن بقصد عنوان ديگر نگيرد بلكه بقصد مجرد تملك بگيرد (مسألة 13) اگر زكوة را بكسى دهد باعتقاد آنكه فقير است وظاهر شود غنى بوده اگر عين زكوة باقي است بايد پس بگيرد واگر تلف كرده ومى دانسته زكوة است عوض آن را بگيرد اگر چه گيرنده نداند زكوة برغنى حرام است بخلاف آنكه نمىدانسته زكوة است وگرفته وتلف كرده كه ضامن نيست ودهنده ضامن است چنانكه اگر نتواند پس بگيرد دو باره بايد بدهد بلى در صورتيكه مالك زكوة را بمجتهد يا ماذون از مجتهد داده باشد وآنها باعتقاد آنكه فقير است داده باشند وخلافش ظاهر شود ونتوانند عين يا عوض آن را پس بگيرند نه آنها ضامن هستند نه مالك (مسائله 14) اگر زكوة بغنى دهد وحرمت آن را نداند يا با علم بحرمت عمدا بدهد هر گاه آنچه داده باقى باشد بايد
(٢٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 ... » »»