الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٢٩
پس بگيرد واگر تلف شده وگيرنده مىدانسته زكوة است بايد عوض آن را بگيرد وبمستحق بدهد واگر پس گرفتن عين يا عوض ممكن نباشد دوباره بايد بدهد ودر ضمان او فرق نيست بين آنكه پيش از دادن مال را بقصد زكوة جدا كرده باشد يا نه وهم چنين در مسأله سابقه چنانكه ضامن است در صورتيكه ظاهر شود كه گيرنده كافر يا فاسق بوده بر فرض آنكه عدالت را در او شرط بدانيم ياآنكه گيرنده واجب النفقه دهنده باشد يا آنكه هاشمى باشد با فرض آنكه دهنده غير هاشمى باشد (مسألة 15) اگر زكوة را بكسى دهد باعتقاد آنكه عادل است وظاهر شود كه فقير فاسق بوده يا باعتقاد آنكه عالم است وظاهر شود كه جاهل بوده يا باعتقاد آنكه زيد است وظاهر شود كه عمرو بوده يا نحوانها صحيح ومجزى است در صورتيكه بروية تقييد نباشد بلكه از باب اشتباه در تطبيق باشد وجايز نيست كه از او پس بگيرد هر چند عين آن باقى باشد بخلاف صورتيكه بروجه تقييد باشد كه پس گرفتن آن جايز است چنانچه بابقاء عين بلكه با تلف آن جايز است مجددا زكوة بر او حساب كند در صورتيكه گيرنده ضامن باشد بانكه مىدانسته كه دهنده اشتباه كرده وبر وجه تقييد داده (سيم) عاملين وانها كساني هستند كه از جانب امام (ع) يا نايب خاص يا عام آن برزگوار منصوبند براى گرفتن زكوة وضبط وحساب آن ورسانيدن آن بامام يا حاكم شرع يا رسانيدن بفقراء باذن او پس عامل مقابل عمل خود مستحق سهمى از زكوة است هر چند غنى باشد ونبايد از اول او را بر اين عمل اجير كرده باشند يا آنكه بروجه جعله مقدار معينى براى او معين كرده باشند بلكه جايز است كه براى او معين نكرده باشند وانچه مصلحت بدانند از زكوة باو دهند ومعتبر است در عاملين بلوغ وعقل وايمان بلكه عدالت وحريت نيز بنابر احوط بلى باكي نيست كه مكاتب را عامل قرار دهند ومعتبر است نيز كه مسائل متعلقه بعمل خود را باجتهاد يا بتقليد بداند وشرط است نيز در عامل كه هاشمى نباشد بلى جايز است كه هاشمى را اجير كنند براى اين كار واجرت او را از بيت المال يا غير آن بدهند چنانچه جايز است كه هاشمى تبرعا بدون اجرت عمل را بجا آورد واقوى آنست كه سهم عاملين در زمان غيبت نيز بر قرار است در صورتيكه نائب امام عليه السلام مبسوط اليد باشد بلى نسبت بكسى كه خودش حساب زكوة خود را مىكند وبنايب امام عليه السلام يا بفقراء ميرساند سهم عاملين ساقط است " چهارم " مؤلفة قلوبهم وايشان كفارى هستند كه بزكوة دادن بايشان تاليف قلوب آنها مقصود باشد تا مايل با سلام شوند ويا در جهاد يا دفاع
(٢٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 ... » »»