جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٢ - الصفحة ٤٨٠
قوت او و عيال او اضعاف مال يتيم است، چه جاى اجرت عمل او. پس بايد كه اين مجملات حمل شود بر مبين كه مقتضاى روايت هشام است، و آنچه به معنى آن است.
پس بايد بگوئيم كه مراد از قوت مؤنهء آن است، نه خصوص خوردنى (چنان كه در لفظ اكل گفتيم). و تخصيص بدهيم قدر آن را به اجرت المثل چنان كه مقتضاى قاعده و اخبار است.
و توهم اينكه " اخبار به حسب سند صحيح تر است و تخصيص موقوف است به مقاومت "، ضعيف است. زيرا كه بر فرض تسليم عدم مقاومت در سند، [ليكن تمسك به آن] در وقتى خوب است كه دلالت واضح باشد و تو دانستى كه دلالت آن اخبار واضح نيست، علاوه بر اين كه آيهء شريفه اقوى است از اخبار، و اكثر افراد اخذ قوت خلاف " معروف " است، و اخذ اجرت المثل مطلقا معروف است. و تخصيص آيه به سبب اين اخبار با وجود آنكه نسبت ما بين معروف و قوت عموم من وجه است و محتاج است به مرجع. و تخصيص اخبار اولى است از تخصيص آيه، چون آيه معاضد است به عقل و نقل، قطع نظر از اينكه آن كتاب است و اين خبر واحد.
پس بايد گفت كه مراد از قوت در اخبار قوتى كه در نظر عرف " منكر " نباشد. و تحديد آن به اقل اجرت المثل هم دليلى ندارد، زيرا كه گاه هست كه آن هم منكر است در صورتى كه صغير عمل بسيار داشته باشد و اگر ولى متوجه كسب خود شود مداخل بسيار دارد و به سبب متوجه شدن [به] مال صغير از عمل خود باز مىماند و اخذ اجرت المثل اضرار است به ولى. خصوصا هر گاه بگوئيم مراد از قوت، قوت خود ولى است نه عيال او. و خصوصا هر گاه مراد " خوردن و بس " 1 باشد.
اما بعضى بيانات جزئيه كه در قوت وارد شده مثل روايت حسان بن سدير 2 (و آنچه به مضمون آن است) پس آن نيز [در مقام] بيان نيست، و مقدار آن معلوم نيست. و مؤيد اينكه گفتيم " مراد از قوت مقدار اجرة المثل باشد " روايت ابو الصباح كنانى است

1: يعنى مراد تنها خوردن باشد.
2: وسائل: ج 12، ابواب ما يكتسب به، باب 72 ح 2
(٤٨٠)
مفاتيح البحث: أبو الصباح (1)، الكسب (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 ... » »»
الفهرست