است، اما لازم نيست. و همچنين هر گاه ساير شرايط هم نباشد. پس خواهى آن را بيع غير لازم (مثلا) يا صلح غير لازم، بگو، و خواهى معاوضهء ديگر بگو. چنان كه. بسيارى از فقها در مطلق معاطات مىگويند معاوضهاى است برأسه. و مخالف در اينجا شيخ مفيد است. و بعض متاخرين از اتباع او كه با وجود عدم صيغه آن را بيع لازم مىدانند 1 مثلا.
و به هر حال: معاطات معامله [اى] است مبيح تصرف. خواه بگوئيم افاده ملكيت متزلزله