آيا چنين مىدانى كه اگر روم داخل شوند بر مسلمين، سزاوار نيست كه مانع آنها شود؟! پس فرمود كه مرابطه كند و مقاتله نكند، پس اگر بترسد بر بيضه اسلام و مسلمين، آن وقت قتال كند. پس قتال او از براى خود او بايد باشد، يعنى تكليف خود را به عمل آورد و آن قتال نيست از براى سلطان مخالف (1). پرسيدم از آن حضرت، اگر دشمن بيايد به آنجايى كه مرابطه كرده، چه كند؟ فرمود: مقاتله كند و دفع كند از بيضه اسلام، نه از اين جماعت، بلكه از براى اينكه از مندرس ومضمحل شدن اسلام حاصل مىشود اندراس دين محمد (ص). و در بعضى نسخهها " ذكر محمد (ص) " دارد. و بعضى ديگر از اخبار هم هست كه دلالت دارد كه ذكر آنها موجب تطويل است.
و اما سؤال وجوب مدافعه بر عبد ومرئه، بلى واجب است، هرگاه احتياج به آنها هم رسد. و اما ساير احكام جهاد از بابت غنيمت و قسمت آن و فرار از آن، پس بعد مىآيد.
460 - سؤال: در صورتى كه اين طايفه به قصد تسخير بلاد اسلام و اجراى احكام كفر، بين المسلمين و ساير الانام ومنع اجراى احكام اسلام و قصد نهب واسر و قتل مسلمين آمده باشند و دفع ايشان، حسب الشرع بر جميع مؤمنين و مسلمين لازم و واجب شرعى باشد و بدون رئيس (و بزرگى كه بسط يد داشته باشد و امر و نهى آن در ميان مجاهدين و مقاتلين مطاع باشد) ممكن نيست. آيا شرعا جايز است كه در اين صورت شخصى به اذن مجتهد جامع الشرايط (كه نايب امام است در ايام غيبت) مباشرت رياست و لشكركشى و مقاتله كند -؟
جواب: شكى در جواز آن نيست (هرگاه باعث تعطيل قتال و تأخير آن نشود)