446 - سؤال: به شرف عرض مقدس عالى مىرساند كه در مرحله تكليف خود متحير ماندم و هيچ امرى موجب شبهه مخلص نشده، الا آنچه بعضى از ثقات مذكور نمودهاند كه بندگان عالى فرمودهاند در اين سال، امنيت طريق حج نيست و راه خيال اين مخلص اين بوده كه به شياع ثابت شده كه سال گذشته، امنيت از طريق شيراز بوده و جمعى كثير از تجار نيز مذكور نمودند كه از اينجا تا " لحسا " و " قطيف " امن است و به تصرف شاه است برا و بحرا، و جماعتى كه از حج آمدند متفق بودند كه از قطيف تا مكه، نهايت امنيت دارد به اعتبار نفاذ امر سعود خذله الله. و ميل آن به روانه شدن حاج از اين طريق و به اعتبار اينكه، اين طايفه كسى را كه امان بدهند محقون الدم مىدانند و امان داده است در سال سابق در مكه معظمه بالاخبار المتواتره، علاوه بر اينكه قافله را، طايفه تسنن بلكه كفار هم در امان مىدانند و متعرض آن نمىشوند مگر دزد، و دزد در همه جا هست، بلكه دزد اين راه كمتر است و چيزى كه در دل خلجان مىكند نيست، مگر مرحله كربلاى معلى كه موجب زيادتى كينه آن ملعون با شيعه شده باشد كه گاه است با طايفه شيعه كه وارد به او بشود تلافى كند. اين به نظر قاصر، وقعى ندارد، يكى به جهت اين كه قضيه (1) نجف اشرف مكرر واقع شده و اصلا از براى قافله ضررى نداشته و پدرش را عجم (2) كشت موجب امرى نشد و اين كه اخبارى كه مذكور مىشود كه از كسان او كشته شده است قطعى، بلكه ظنى هم نيست. منتهاى امر، آن است كه بر سر ولايتى لشكر كشيد و آنها به تشويش خود دفاع كردند و آن ملعون با وجود تقلب او در طريقه خود، چگونه طايفهاى را كه امان داده باشد به آن اذيت مىرساند به تقريب تقصيرى كه غير آنها كردهاند.
و ديگر از روزى كه واقعه كربلا اتفاق افتاد تا روزى كه امير حاج از جانب سعود به