الأصول الأربعة في ترديد الوهابية - حكيم معراج الدين - الصفحة ٨٤
حق جل شانه و عاشقان رسول اكرم صلى الله عليه و سلم خود را به اين شهسواران ميدان شريعت به كلى سپردند چون مفردات اقوال محدثين و مفسرين و مجتهدين به هم معجون شدند نام اين معجون شريعت محمدى گشت پس بر ما كم علمان دور افتادگان اقتدا به آن امامان دين واجب است و راه نجات همين است يا بموجب هواى نفسانى خود تفسير قرآن شريف به راى خود و تقرير احاديث مصطفوى بزعم فاسد كاسد خود كردن راه نجات است لا والله راه نجات پيروى مقتدايان دين است اولئك الذين هدى الله فهداهم اقتده نص قرآن است و بس سوال اگر غير مقلد گويد قبول كرديم كه مراد از اولوا الامر كه ما مأمور با طاعت آنان مىباشيم علماء مجتهدين اند و اهل الذكر هم همين بزرگان اند و تقليد اينها بر ما واجب اما تقليد يكى از اينها بشخصه دون الآخر او الجميع از كجا معلوم شد بلكه اگر عمل ما خارج از اين چهار امام نباشد در تقليد كافى است گوئيم كه تقليد دو يا سه يا هر چهار امام ممكن نيست به اين وجه كه اختلاف حضرات مجتهدين در فروع احكام بسيار است يك فعل را يكى واجب ميگويد ديگر همان فعل را حرام ميگويد مثلا اخراج دم ناقض وضو است نزد امام اعظم رحمه الله و ناقض نيست نزد امام اعظم وعلى هذا القياس اختلافات است با امام مالك و امام احمد بن حنبل رحمة الله عليهما پس اگر عمل بقول امام اعظم رح كند مخالف ديگران شد و اگر عمل بقول ديگر امامان كند مخالف امام اعظم شد پس تقليد هر چهار در مسائل اختلافيه غير ممكن و همين حال است در تقليد سه امام و دو امام پس نماند در صورت تقليد مگر تقليد يك امام از اين هر چهار و همين است تقليد شخصى و اگر گويند كه در بعض مسائل تقليد يكى و در بعض تقليد ديگرى و در بعض تقليد سوم و در بعض تقليد چهارم مىكنيم به هر حال از دائره تقليد بيرون نيستيم گوئيم كه اين تلاعب
(٨٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 ... » »»