ماجراى بازگشت خورشيد براى على عليه السلام از وقايع قطعى و مسلم تاريخ اسلام است. با اين حال عده اى نظير ابن حزم - كه حتى قاتل على را مجتهد ومأجور مىدانند (9) - به نفى آن پرداختهاند. (10) برخى هم سعى كردهاند كه اين منقبت را براى افراد ديگرى نظير " حضرمى " (متوفى 676) اثبات كنند. گروه اخير مىگويند: " روزى حضرمى به هنگام مسافرت - در ميان راه - به خادمش گفت: به خورشيد بگو سر جايش باشد تا ما به منزل برسيم. خادم به خورشيد رو كرد و گفت: " قال لك الفقيه اسماعيل قفى " [= اى خورشيد، اسماعيل فقيه مىگويد سر جايت توقف كن]، خورشيد نيز در سر جايش ايستاد تا حضرمى با خادمش به منزل رسيدند ". (11) محدث بودن على بن ابى طالب عليه السلام محدث كسى است كه بدون اينكه ملائكه را ببيند و يا مقام نبوت را دارا باشد، مىتواند صداى ملائكه را بشنود. تمامى فرق اسلامى قضيه محدث را پذيرفتهاند. كسانى كه در اسلام محدث هستند عبارتند از ائمه معصومين و فاطمه سلام الله عليهم اجمعين.
در اين باره نيز برخى مانند عبد الله قصيمى، محدث بودن على و فاطمه و اولاد معصوم آنها را رد كردهاند. برخى هم مانند بخارى ومسلم، همين منقبت محدث بودن را براى عمر بن خطاب قائل شدهاند، و يا مانند ابن عبد ربه وابن حجر، محدث بودن را در خصوص " عمران بن حصين خزاعى (متوفى 52) پذيرفتهاند. ابن جوزى وابن كثير نيز، " ابو المعالى صالح (متوفى 427) را محدث دانستهاند ". (12) * (هامش) * (8) فرائد السمطين ج 1 / 321... الغدير ج 3 / 141.
(9) المحلى ج 1 / 484 / مسألة 2079.
(10) الفصل ج 4 / 138.
(11) طبقات الشافعيه ج 5 / 51، مرآة الجنان ج 4 / 178، شذرات الذهب ج 5 / 362، الفتاوى الحديثيه ص 232.
(12) رجوع بفرماييد به الغدير ج 5 / 42 - 50. (*)