چكيده انديشه‌ها (فارسي) - الدكتور محمد التيجاني - الصفحة ٢١
ايران - است و اصلا عرب نمىباشد (1).
ترديد از اينها شگفت زده شدم، چرا بدون اينكه اينان را بشناسم كينه شان را به دل دارم، من به قدرى مجذوب عبادتها، اخلاق و احترام آنها نسبت به علمايشان شدم كه آرزو مىكنم اى كاش مانند آنها بودم.
هرگاه نام پيامبر را مىآورم با تمام وجود فرياد مىزنند " اللهم صل على محمد و آل محمد "، با خود مىگويم: شايد ظاهر باشد، اما وقتى كتابهايشان را ورق زدم آنقدر احترام نسبت به پيامبر (صلى الله عليه وآله) ديدم كه در كتابهاى خودمان نديدم، چرا كه آنها معتقد به عصمت آن حضرت حتى قبل از بعثت هستند اما ما خير، بلكه اشتباهات فراوانى را براى او ثابت مىكنيم.

(1) اساتيدمان ما را از خواندن تاريخ منع مىكردند و آن را سياه مىدانستند، روزى استاد علم " بلاغت " خطبه " شقشقيه " امام على - عليه السلام - را خواند و تأكيد كرد كه غير او كيست كه چنين با فصاحت سخن بگويد؟
گفتم: در اينجا كه حضرت على " ابوبكر " و " عمر " را متهم به غصب خلافت مىكند.
استاد عصبانى شده نهيبى زد و تهديد به اخراجم كرد وگفت: ما درس " بلاغت " مىدهيم نه " تاريخ " ما را با " تاريخ " چه كار كه صفحاتش از فتنه ها و جنگهاى خونين بين مسلمانان سياه است؟
من آن روز قانع نشدم و كينه آن معلم را به دل گرفتم. (آنگاه هدايت شدم ص 56 تا 58).
(٢١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 ... » »»