يعنى: " مرا با آنكه يگانه اش آفريدم تنها گذار.... به زودى او را به دوزخ خواهم برد ".
كارش به جائى رسيد كه خواست پيامبر (صلى الله عليه وآله) را با مال و ثروت تطميع كند، تا دست از رسالت خويش بر دارد كه قرآن كريم اين گونه پاسخش را مىدهد:
- * (ولا تطع كل حلاف مهين.... أن كان ذا مال وبنين...
سنسمه على الخرطوم) * (1).
يعنى: " هر سوگند خورنده پستى را طاعت نكن.... كه داراى مال و فرزندان است.... به زودى بر دماغش داغى خواهيم نهاد ".
وى معتقد بود كه خودش به خاطر مال و ثروتش براى نبوت شايستگى بيشترى دارد تا پيامبر (صلى الله عليه وآله) كه فقير و تهيدست است.
" خالد " در يك چنين محيطى و با چنين افكارى بزرگ شد، و در تمامى جنگها در برابر پيامبر (صلى الله عليه وآله) ايستاد، او پشتيبانى مالى جنگ " احد " را بر عهده گرفت و در سال " صلح حديبيه " پيامبر (صلى الله عليه وآله) را ترور كرد، اما وقتى به ضعف خود پى برد در سال هشتم هجرت، چهار ماه قبل از فتح " مكه " اظهار اسلام كرد.
او بعد از اسلامش خطاهاى بزرگى انجام داده است، از جمله:
1 - در روز " فتح مكه " پيامبر (صلى الله عليه وآله) سپاهيان را از جنگ و كشتار