چكيده انديشه‌ها (فارسي) - الدكتور محمد التيجاني - الصفحة ١٢٦
گفت: بر سرورمان جناب " حجر " - (رض) - گريه مىكنم.
گفتم: او را چه شده است؟
گفت: سرورمان جناب " معاويه " (رض) - او را كشته است.
گفتم: چرا او را كشته است؟
گفت: براى اينكه از لعن كردن سرورمان على بن ابى طالب - (رض) - خود دارى ورزيده است!!
آن مرد صالح گفت: من هم بر نادانى تو گريه مىكنم - رضى الله عنك - (1).
* و: " خالد بن وليد بن مغيرة " اهل سنت او را " سيف الله " (2) مىنامند، پدرش " وليد " در ميان سرمايه داران يگانه بود، به همين خاطر او را " وحيد " ناميدند كه قرآن كريم اين گونه او را تهديد مىكند:
- * (ذرني و من خلقت وحيدا.... سأصليه سقر) * (3).

(1) از آگاهان بپرسيد، ج 1، ص 4 - 323.
از اين مرد عامى تعجب نيست، تعجب از مترجم كتاب خلافت و ملوكيت است كه درباره " حجر " مىگويد: ".... به ستايش حضرت على - رضى الله عنه - و به مذمت حضرت " معاويه " - رضى الله عنه - پرداخت، حضرت " مغيره " - رضى الله عنه - تا وقتى كه استاندار كوفه بود با وى از در آرامش و تحمل پيش مىآمد... " (خلافت و ملوكيت ص 196).
(2) يعنى: شمشير خدا، مىپرسيم: پس چرا اين شمشير خدا، پيامبر (صلى الله عليه وآله) را در روز " حنين " تنها گذاشت و از ميدان گريخت.
(3) سوره مدثر، آيات 11 تا 26.
(١٢٦)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 ... » »»