گفت: بر سرورمان جناب " حجر " - (رض) - گريه مىكنم.
گفتم: او را چه شده است؟
گفت: سرورمان جناب " معاويه " (رض) - او را كشته است.
گفتم: چرا او را كشته است؟
گفت: براى اينكه از لعن كردن سرورمان على بن ابى طالب - (رض) - خود دارى ورزيده است!!
آن مرد صالح گفت: من هم بر نادانى تو گريه مىكنم - رضى الله عنك - (1).
* و: " خالد بن وليد بن مغيرة " اهل سنت او را " سيف الله " (2) مىنامند، پدرش " وليد " در ميان سرمايه داران يگانه بود، به همين خاطر او را " وحيد " ناميدند كه قرآن كريم اين گونه او را تهديد مىكند:
- * (ذرني و من خلقت وحيدا.... سأصليه سقر) * (3).