بازداشته بود اما " خالد " بيش از سى تن را كشت (1).
2 - پس از فتح " مكه " پيامبر (صلى الله عليه وآله) سپاهى به فرماندهى " خالد " به سوى قبيله " بنى جذيمه " فرستاد تا آنها را به اسلام دعوت كنند وقتى سپاه به آنجا رسيد آنها گفتند: " ما از بت پرستى دست برداشتيم " آنگاه با وعده امان از جانب " خالد " همگى سلاح خويش را بر زمين نهادند، ولى " خالد " فورا دستور داد دستهاشان را ببندند و آنها را به قتل برسانند - چرا كه در زمان جاهليت آنها دو عموى وى را كشته بودند - وقتى خبر به پيامبر (صلى الله عليه وآله) رسيد حضرت دستش را بلند كرده، سه بار فرمود:
- " خدايا از كردار " خالد " به تو پناه مىبرم ".
آنگاه على بن ابى طالب (عليه السلام) را به سوى آن قبيله فرستاد تا اموال و ديه كشتگان و خسارتهاى وارد آمده حتى خسارت ظرف غذاى سگ را نيز پرداخت كند (2).
3 - " طبرى " مىگويد:
- " بنى سليم " مرتد شده بودند، " ابوبكر " " خالد بن وليد " را به سوى آنان فرستاد، او گروهى از آنان را در طويله اى جمع كرد و آنها را آتش زد، اين خبر به " عمر بن خطاب " رسيد، او نزد " ابوبكر " آمد وگفت: اجازه مىدهى مردى همانند خدا شكنجه