تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ٢٧٣
اين سر در گمى و حيرت، فقط به خاطر اصرار بر اعراض از مذهب اهل بيت (عليهم السلام) است. چه مى شد حداقل چون گروهى ديگر كه خود از آنان نقل مى كنند، جمع در حضر را بپذيرند و وقت فضيلت را با وقت اجزاء در هم نياميزند؟ كما اين كه " نووى " مى گويد:
عده اى از ائمه قائل به جواز " جمع در حضر به خاطر حاجت " شده اند، در صورتى كه آن را براى خود عادت نكنند، مثل: " ابن سيرين " و " اشهب " از اصحاب " مالك " و " خطابى " اين قول را حكايت كرده از " قفال " و " شاشى كبير " از اصحاب شافعى از " ابى اسحاق مروزى " از جماعتى از اصحاب حديث و " ابن منذر " نيز آن را اختيار كرده است. اين قول را سخن " ابن عباس " تأييد مى كند كه گفت: " أراد أن لا يحرج أمته " (1)، زيرا در سخن او تعليل به بيمارى و غير آن نشده است. (2) در " المغنى " و " شرح كبير " از " ابن شبرمه " نقل مى كنند: " جمع بين صلاتين جايز است، هر گاه حاجتى يا چيزى باشد، مادام كه آن را عادت اتخاذ نكرده باشد ". (3) نيز " محى الدين بن شرف النووى " در " المجموع " مى گويد:
وقال ابن منذر من أصحابنا يجوز الجمع في الحضر من غير خوف ولا مطر ولا مرض، " ابن منذر " از اصحاب ما، معتقد است كه جمع بين صلاتين در غير سفر، بدون خوف و بارندگى و مريضى، جايز است.
همانطور كه مى بينيد، او ديگر تقييدى نمى آورد كه آن را عادت اتخاذ

1. پيامبر (صلى الله عليه وآله و سلم) با اين كارش خواست امتش را به حرج نيندازد.
2. شرح نووى، ج 5، ص 219.
3. المغنى والشرح الكبير، ج 2، ص 122، ش 1263.
(٢٧٣)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 279 ... » »»