و واقعا هم چنين است.
" نووى " مى گويد:
" عده اى تأويل كرده اند كه جمع بين صلاتين به عذر باران بوده است و اين تأويل مشهور از گروهى از بزرگان متقدمين مى باشد، ولى اين تأويل ضعيف است، زيرا روايت ديگرى وجود دارد كه در آن " من غير خوف و لا مطر " (1) دارد.
عده اى تأويل كرده اند كه اين جمع بين صلاتين، در هواى ابرى بوده است. پس حضرت نماز ظهر را به جاى آورده، سپس ابر بر طرف شده و روشن گرديده كه وقت عصر داخل شده است و حضرت نماز عصر را اقامه نمود. اين تأويل نيز باطل است، به خاطر آن كه اگر چه امكان اين احتمال در ظهر و عصر وجود دارد، اما چنين احتمالى در مغرب و عشا نيست.
عده اى ديگر تأويل كرده اند كه نماز اول را به آخر وقتش تأخير انداخته و در آخر وقت آن اقامه نموده و پس از فراغ، نماز ديگر را به جاى آورده (يعنى هر يك را در آخر و اول وقت خود به جاى آورده) پس صورت جمع بوده است، نه حقيقت جمع.
اين تأويل نيز ضعيف يا باطل مى باشد، به خاطر آن كه مخالف ظاهر روايت است، به گونه اى كه احتمال آن هم نمى رود. همچنين عمل " ابن عباس " كه ذكر كرديم، در حين سخنرانى واستدلال او به حديث براى صحت عملش و تصديق نمودن او توسط " ابى هريره " و عدم انكار " ابى هريره "، صريح در رد اين تأويل است.
برخى ديگر تأويل كرده اند كه اين روايت حمل مى شود بر صورت