مى شود؟ البته آسان ترين جوابى كه مى توانست او را در آن فرصت كوتاه قانع كند، آن بود كه دست كم اين افراد مسافرند و در نتيجه براى آنان جايز است نماز مغرب را تأخير بيندازند و بين مغرب و عشا جمع كنند. (1) در آن زمان كوتاه، بيش از آن جاى سخن گفتن با او نبود، ولى مطلب جاى بحث بيشترى دارد كه بايد با فضلا و دانشمندان در ميان گذاشت تا آنان مطلب را براى مردم بازگو كنند و ريشهء برخى پندارهاى نابجا را بخشكانند.
البته اين كار منوط به آن است كه دانشمندان، تحت تأثير عادت و جو حاكم بر اجتماع خود قرار نگيرند، كه متأسفانه در خيلى از موارد مسأله از همين قرار است. اساسا رسوب عادات در اذهان عوام و خواص، همواره يكى از مشكلات بزرگ انبيا در طول تاريخ بوده است. قرآن كريم از قول كافران مى فرمايد:
* (إنا وجدنا آباءنا على أمة وإنا على آثارهم مقتدون) *، (2) ما پدران خود را بر آيينى يافته ايم و ما از پى ايشان راهسپريم.
بنابراين، چه شيعه و چه سنى بايد بدانند كه برخى از عاداتى كه در اجتماعات آنان تثبيت شده و اكنون در نظر مردم از بديهيات اسلام به شمار مى رود، اين تثبيت وبداهت ناشى از بداهت آن در اسلام نيست، بلكه وقتى به ادلهء آن مراجعه مى شود، معلوم مى گردد كه داراى مدرك