تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ٢٣٩
هر كس شهادت به ولايت على را تحريم كرده و آن را بدعت شمرده است، اشتباه كرده و سخنى شاذ و بر خلاف قاعده گفته است. مؤذنان در اسلام [معمولا] كلمه اى مقدم بر اذان ذكر نموده و به آن متصل مى كردند مثل: " و قل الحمدلله الذى لم يتخذ صاحبة ولا ولدا... " تا آخر آيه، يا نظير آن.
همچنين آنان سخنى به اذان ملحق مى كنند كه به دنبال آن مى آورند، مثل: " الصلاة والسلام عليك يا رسول الله " و يا نظير آن. اين در حالى است كه مثل اينها در خصوص اذان از شارع مأثور نيست، ولى با اين حال اينها بدعت نيستند و افزودن اينها قطعا حرام نمى باشد، زيرا مؤذنين اينها را از فصول اذان نمى دانند و فقط آنها را بر اساس ادلهء عامه مى آورند. (1) شهادت براى على (عليه السلام) بعد از شهادتين در اذان نيز اين چنين است، يعنى بر اساس دليل عام آن مى باشد.
وانگهى، سخن كوتاه از كلام آدمى موجب بطلان اذان و اقامه نمى شود. (2) لذا گفتن آن در اثناء اذان و اقامه حرام نيست... " (3)

1. مقصود از ادلهء عامه، آن دليل شرعى است كه حكمى را به طور عمومى و صرف نظر از مورد خاص بيان فرمايد، چنان كه روايات صحيح، ذكر نام على (عليه السلام) را در همه جا مستحب دانسته است. اين دليل شرعى عموميت دارد و تا زمانى كه دليل قطعى ديگرى نداشته باشيم كه اذان را از اين حكم استثنا كرده باشد، شامل اذان نيز مى شود و بر اساس آن، آوردن نام حضرت على (عليه السلام) در اذان نيز مستحب خواهد بود. (ويراستار) 2. بزرگان اهل تسنن اجماع كرده اند بر اين كه كلام در بين اذان جايز است و آن را باطل نمى كند، چنان كه در " فتح البارى " آمده است: قول به جواز كلام در اذان از سخن " بخارى " فهميده مى شود و " ابن منذر " قول به جواز مطلق را از " عروه وعطا وحسن وقطاده و احمد " نقل مى كند. " نخعى " و " اوزاعى " نيز قائل به جواز هستند، گر چه آن را مكروه دانسته اند. ابن حنيفه و مالك وشافعى نيز قائل به جوازند، گرچه آن را خلاف اولى مى دانند. در اين بين تنها " ثورى " قائل به منع شده است.
ر. ك: فتح البارى، ابواب الاذان، باب الكلام في الاذان، ص 80. (ويراستار) 3. پايان فرمايش علامه شرف الدين. النص والاجتهاد، ص 207 و 208.
(٢٣٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 234 235 236 237 238 239 240 241 243 244 245 ... » »»