چنان كه " ابن حجر عسقلانى " در شرح خود بر " صحيح البخارى " و همچنين " حلبى " در سيره ء خود، به چنين دلالتى اعتراف مى كنند و مى گويند: احاديثى وارد شده است كه دلالت دارد اذان قبل از هجرت در مكه تشريع شده بود. (1) تنها ايرادى كه " ابن حجر " نسبت به روايت " ابن عمر " اظهار مى كند، واقع شدن " طلحة بن زيد " در سند حديث است. او درباره ء " طلحه " مى گويد: " وهو متروك "، ولى اگر كسى در احاديث رؤيا دقت بكند، مى بيند در اسانيد آنها كسانى واقع شده اند كه اگر " طلحة بن زيد " بر آنها ترجيح نداشته نباشد، دست كم تفاوتى با آنها ندارد. از اينجاست كه روشن مى شود دليلى بر ترجيح روايات رؤيا نيست.
عن انس:
إن جبرئيل أمر النبى صلى الله عليه و سلم بالأذان حين فرضت الصلاة، (2) هنگامى كه نماز واجب شد، جبرئيل پيامبر صلى الله عليه و سلم را امر به اذان كرد.
بر اساس اين روايت، همان موقع كه نماز تشريع گرديد، اذان نيز تشريع شد. از سوى ديگر، مى دانيم كه نماز از همان ابتداى بعثت تشريع شده بود. پس تشريع اذان ارتباطى به رؤيا ندارد.