تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٣٨
فرمايش پيامبر (صلى الله عليه وآله) چه مى گويند كه فرمود:
نضر الله عبدا (أو رحم الله من) سمع مقالتى فوعاها ثم اداها إلى من لم يسمعها، فرب حامل فقه لا فقه له و رب حامل فقه إلى من هو أفقه منه، (1) خداوند مقام آن بنده را خرم دارد كه سخنانم را بشنود و به خاطر سپرد و آنگاه به آن كس كه آن ها را نشنيده، برساند. چه بسا روايت كننده ء حديث، كه خود از فهم آن عاجز است، و چه بسا روايت كننده ء حديث كه آن را براى كسى روايت مى كند كه از او بيشتر مى فهمد.
به علاوه، اين روش بر خلاف اجماع مسلمين صدر اول و زمان تابعين است. " مولوى شاه ولى الله دهلوى " در رسالهء " الانصاف " مى گويد:
مردم در سده ء اول و دوم اجتماع بر تقليد از مذهب واحدى نداشتند.
عوام، احكام را از پدرانشان يا از علماى شهرشان كه داراى قوه ء استنباط كلى يا جزيى از كتاب و سنت بودند، اخذ مى كردند. (2) آيا اين بدعت نيست كه روش صحابه و تابعين را رها كنيم و فهم دين خدا را محصور در چهار نفر بنمائيم؟
وانگهى، اين چه سخنى است كه اماميه اهل بدعت هستند؟ آيا پيروى از اهل بيت و سلالهء نبوت بدعت است، در حالى كه ائمهء اربعهء اهل تسنن مستقيما يا غير مستقيم خوشه چين خرمن علم امام صادق (عليه السلام) بوده اند.
چنان كه در كتاب " التحفة الاثنى عشريه " - كه در رد شيعه نوشته شده

١. سنن الدارمى، المقدمه، ج ١، ص ٧٥، دار احياءالسنة، رقم ٢٣٠ و ٢٢٩، سنن ابن ماجه، المقدمه، رقم ٢٢٧ وكتاب المناسك، رقم ٣٠٤٧، مسند احمد، مسند المدنيين، رقم ١٦١٥٣ و ١٦١٣٨ (ترقيم العالميه).
٢. نقل از دائرة المعارف اثر محمد فريد وجدى، ج 3، ص 221 (با اندكى تصرف).
(١٣٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 ... » »»