موقوف عليهم مىخواهند كه باغ نوى احداث نمايند و قدرى از آن آب وقف را مىخواهند از ممر و نهر تازه ببرند. و قدر ديگر آب را مىخواهند كه از استمرار قديم به باغ وقف ببرند. در اين صورت مىتوانند يا نه؟ -؟. و اولاد موقوف عليهم كه مىخواهند باغ نوى به آن آب وقف بالتمام گرفته باشند در اين صورت مىتوانند وقف را به جاى ديگر ببرند، و موقوف عليهم باغ نوى از جهت خود وبطون متأخره، بگيرند يا نه؟ -؟.
جواب: هر گاه آب وقفى زايد بر آن باغ باشد و احتياجى به آن نداشته باشد، بلى مىتوانند موقوف عليهم باغ نوى احداث كنند و (آن را) به قدرى از آن آب، مشروب كنند. و لكن اشكال به هم مىرسد در وقتى بعد از اين كه در آن وقت آب كم شود و وفا به هر دو نكند. كه در آن وقت با تمام آب را، يا به قدر حاجت آن را بايد به باغ قديم برد. هر چند باعث خشكيدن باغ جديد شود.
45: سؤال: شخصى ملكى را وقف كرده بر دو پسر خود و اولاد آنها بعد از آنها. و آن پسرها حاضر نبودند و خبر كه به ايشان رسيد، گفتند ما راضى نيستيم به اين وقف، و اين ملك از مادر ما است، و ما معطل هستيم و مى خواهيم بفروشيم. آيا اين وقف صحيح است يا نه؟ -؟.
جواب: بعد از آنكه ثابت باشد كه ملك از پدر آنها است، (باز) اشهر واظهر عدم صحت آن است. چون (قبول) شرط است در وقف. خصوصا در غير مصالح عامه.
چنان كه اظهر اشتراط (نيت قربت) هم هست.
46: سؤال: درخت وقفى، كه به جهت كهنگى از حيز انتفاع افتاده، مىتوان (آن را) فروخت و به مصرف پل و حمام و مسجد و خرابى آنها رسانيد يا نه؟ -؟.
جواب: مادامى كه عين موقوفه، ممكن است انتفاع از آن بر حالى كه هست، تصرف در آن جايز نيست. و اما اگر از آن انتفاع بيفتد - مثل اينكه درخت از ريشه كنده شود - در اين صورت هر گاه ممكن باشد كه به مصرف موقوف عليهم برسد بعينها (مثل اينكه موقوف عليه مسجدى است و مى توان همين درخت را به سقف آن كار كرد) اولى اين است كه جنان كنند. و همچنين هر گاه ممكن شود كه به اجاره بدهند و منفعت آن را صرف موقوف عليه نمايند. و هر گاه ممكن نباشد انتفاع