جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٣ - الصفحة ٤٧٦
خاصه. و در آنجا هم اظهر اين است كه نفقه بر اجير است، مگر شرط كند كه بر مستأجر باشد. و ظاهر اختيار علامه در تذكره همين است بلكه ظاهر او اين است كه در غير اين صورت (1)، خلافى نيست كه بدون شرط نفقه بر مستأجر نيست. و هم چنين ظاهر ديگران هم اين است (2). و چون عنوان مسأله را در (استيجار اجيرى كه او را بفرستند در قضاى حوائج) كرده‌اند و روايت سليمان را نقل كرده‌اند وگفته‌اند كه اين محمول است بر صورت شرط، و بدون شرط لازم نيست، مثل غير او از اجيرها. و اين مقتضاى اصل و قواعد ايشان است. مگر اين كه عرف و عادتى باشد كه اقتضا كند لزوم نفقه را بر مستأجر كه منصرف شود اطلاق اجاره به آن. و كلام در اشتراط تعيين قدر و وصف: بنابر مختار رجوع به عرف [است]. و بنا بر قول آخر همان است كه مذكور شد.
244: سوال: شخصى دكانى به اجاره بدهد به ديگرى در مدت يك سال به اجرت معين، و تعيين وقت اداى اجرت نكند. آيا به مجرد اجراى صيغه، موجر مىتواند وجه اجاره را مطالبه كند يا نه؟ -؟.
جواب: شكى نيست كه به مجرد اجراى صيغه، وجه اجاره ملك موجر مىشود چنان كه منفعت ملك مستأجر مىشود. حتى اين كه هر گاه وجه اجاره عينى باشد و از آن نمائى حاصل شود، ملك موجر است و هم چنين ساير ثمرات ملك بر آن مترتب مىشود.
و لكن واجب نيست تسليم اجرت مادامى كه عين موجره را موجر تسليم نكند. و هم چنين واجب نيست تسليم عين موجره تا اجرت را نگيرد، و ظاهر اين است كه هر يك از آنها مىتوانند منع از تسليم كنند تا آن ديگرى تسليم كند، همچنانكه در بيع و شرى گفته‌اند. وآخوند ملا احمد (ره) اشاره به اين كرده، و تسليم در اجاره اعيان مملوكه مثل دكان و حيوان وغيره، به اين است كه آن اعيان را تسليم كند.

1: يعنى در غير صورت خاصه‌اى كه در روايت آمده، خلافى نيست بلكه خلاف تنها در همين صورت است.
2: يعنى نفقه را بر عهده اجير مىدانند. - توضيح: لفظ (اين) اشاره به بخش اول كلام علامه در تذكره است، نه به بخش دوم. وعدم توجه به اين نكته سيماى كلام ميرزا را متناقض نشان مىدهد.
(٤٧٦)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 ... » »»
الفهرست