بر آيد، پس اظهر آن است كه درك دادن از مشاع صحيح است و مجرد تخليهء يد، در امور غير منقوله به جهت صحت رهن، كافى است.
6 - سئوال: هر گاه شخصى مبلغ پنج تومان وجه را، مع يك من برنج مثلا يا مع يك توپ كرباس از شخصى گرفته است به عنوان قرض الحسنه، كه بعد از انقضاى شش ماه، مبلغ شش تومان وجه، مهم سازى مقرض، نمايد كه از جهت فرار از ربا، مدت اجل را، مع يك من برنج يا يك توپ كرباس به ازاى مبلغ يك تومان انداخته است. آيا اين صحيح است يا نه؟ و همچنين هر گاه شخصى مقدار معينى از وجه را از شخص ديگر بگيرد و از قرار ده دو (دو دهم) نفع قرار دهد به اين نحو كه منافع را با مقرض مصالحه كند؟
جواب: هر گاه شخصى به كسى پنج تومان قرض الحسنه بدهد و اجلى و مدتى از براى آن شرط كند، خلافى و اشكالى در جواز آن نيست. بلى خلاف در لزوم آن است و شبههء ربا در اينجا راه ندارد، بلى در بيع مثلين با تساوى، شرط مدت كردن ضرر دارد، چون اجل را قسطى از ثمن مىباشد و ظاهرا در اين هم خلافى نيست (آنچه نسبت به شيخ دادهاند در خلاف، در آن هم تأمل است) و اما گرفتن يك من برنج يا يك توپ كرباس كه در ازاى آن، يك تومان بدهد، پس اگر قرض را داده است به شرط اين معاملهء محاباتيه، پس آن حرام است و قرض و معامله هر دو حرام است و هر گاه شرط نكرده باشد بلكه قرض را عليحده داده، و اين معامله را عليحده كرده و قصد در معاملهء واقعه كرده باشند ظاهرا جايز است، هر چند داعى بر معامله در نفس الامر جلب نفع باشد، لكن بايد بداند كه منظور استخلاص از عقاب و فرار از حرام است به ارتكاب بيع صحيح.
و لكن حيل ديگر هست از براى استخلاص از ربا، بهتر از اين، و از جملهء آنها معاملهء محاباتيه به شرط قرض است كه عكس صورت مسئله است و از جملهء آنها اين است كه پنج تومان پول طلا و نقره بدهد به شش تومان پول سياه، و همچنين ظاهرا جايز است كه صلح كند پنج تومان اشرفى را به شش تومان پول نقره و به عكس اين 1.