گرو بستن در آنها حلال است و فايده آن، همين استعداد از براى قتال كفار و دشمن است، و لكن به تفصيلى كه در كتب فقها مذكور است درمركوب كه چه چيز است و كدام تير است، هر چند كه تير توپ و تفنگ داخل اينها نيست كه گرو بستن آنها حلال باشد (1).
لكن تعليم و تعلم آن، در صورتى كه موقوف دفع دشمن باشد بر آن، جايز، بلكه واجب است در صورت وجوب، امر به آن، از باب امر به معروف با شرايط آن، واجب است و آيه شريفه: " واعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم (2) " اشاره به آن دارد. يعنى مهيا كنيد براى كفار، هر قدر توانايى داشته باشيد از قوت و از رباط خيل. و در حديث است از رسول خدا (ص) كه مراد از قوت، رمى است، يعنى تيراندازى. و رباط الخيل، تفسير شده است به اينكه اسب را ببندند و علف بدهند و چاق كنند از براى دفع دشمن. و بعضى تفسير آن را به مرابطه كردهاند ولفظ " ترهبون به عدو الله وعدوكم " در منزله علت است، يعنى اين كار را بكنيد از براى اينكه بترسانيد دشمن خدا و دشمن خود را. پس هر چه به آن ترساندن حاصل شود، خوب است.
476 - سؤال: آيا كفار و اهل كتابى كه در اين دعوى و مجاهده، مدد اهل اسلام در دفع كفار از مسلمين مىنمايند، حكم " مؤلفه قلوبهم " جارى است يا نه؟
جواب: ثبوت سهم مؤلفه قلوبهم از اصناف مستحقين زكات بعد از زمان غيبت امام (ع) بر حقير ظاهر نيست (3). لكن مضايقه ندارم كه از سهم في سبيل الله به كفار داده شود به جهت اعانت مسلمين و تقويت دين اسلام.
477 - سؤال: آيا فرار از اين مجادله و مقاتله، حكم فرار از زحف دارد؟ و كسانى كه از امداد مالى بحسب القوة والاستطاعه امتناع مىنمايند چه حكم دارند؟ عاصى و معاقب مىباشند يا نه؟ و آيا كسانى كه در قوت ايشان، مطارده ومدافعه بوده و از براى