قرض را از جاى ديگر نداده باشد و در ذمه او باقى باشد، خصوصا بنابر ظاهر سؤال كه مالى ديگر كه اهل مصرف رساندن به جهت مؤنه باشد هم ندارد كه در اين صورت بنابر قول به عدم اختصاص مؤنه سال به منافع كسب و زراعت، هم ضررى لازم نيست.
382: سؤال: كمترين، باغ به قدر كفاف داشتم و باغى در اين سه سال علاوه كردهام، يعنى زمينى از مال خودم كه محل زراعتم بود غرس كردم به جهت توسعه، اما بدون آن باغ هم گذران مىشود، آيا خمس متعلق به آن مىشود؟ و خمسى كه تعلق به نحو اشجار مىگيرد، در حالتى كه نشسته است آيا قيمت چوب وهيمه آن را بايد ملاحظه نمود، يا قسم ديگر است؟
جواب: زياده بر مستقل و سرمايه متعارف به قدر كفاف را نمىتوان از ربح مكاسب و منافع زرع و امثال آن قرار داد، بلكه بايد خمس را بدهد و معنى تعلق خمس به نحو اشجار اين است كه درخت امسال كوچك است و ميوه كم مىدهد، هزار دينار مىارزد و دو سال كه گذشت و بزرگتر شد دو هزار دينار مىارزد به سبب بزرگ شدن نه قيمت سوقى.
383: سؤال: مسلمى باغ و خانه را كه مدتها در تصرف او بوده به مبايعه شرعيه مشتمله بر شرايط مقرره از روى رضا به ذمى منتقل نموده، آيا بر ذمى مذكور، حسب الشرع لازم است كه خمس از قيمت ارض مبيع مذكور را ادا نمايد، يا آنكه از خانه خمس قيمت اعيان را و از باغ خمس قيمت اشجار را با خمس قيمت ارض بتمامه بايد بدهد؟
جواب: اظهر در نظر حقير اين است كه خمسى كه متعلق به ارض مىشود كه ذمى از مسلمانان بخرد در زمين ساده است، بلكه محقق وعلامه در معتبر و منتهى گفتهاند كه ظاهر اين است كه مراد اصحاب، زمين زراعت است نه ساكن. و متبادر از حديثى كه مستند مسئله است هم همين است. امام (ع) فرمود " ايما ذمى اشترى من مسلم ارضا فان عليه الخمس (1) " و اشتراى خانه و باغ منصرف نمىشود از لفظ " اشترى ارضا " و متبادر از