بابت مخالفان شيعه است از فرق اسلام، پس سنيان و نواصب و غلات يك حكم دارند.
بعد از اختيار دين حق، هرگاه عبادت ايشان بر وجهى شده باشد كه بر مذهب خودشان صحيح بوده بر آنها قضائى نيست، به غير زكات كه هرگاه آن را به غير شيعه اثنا عشرى داده باشند، بايد اعاده كنند و ظاهر اين است كه ساير حقوق الناس را بايد تدارك كنند و اما مرتد پس بايد قضاى ايام رده خود را بجا آورد.
337 - سؤال: هرگاه كسى بر سبيل امساك و تنگگيرى در معيشت و جبر و تحدى، به قدر نصاب جمع كند و آن را در جايى ضبط كند و چند سال بر آن بگذرد حكم زكات و خمس، از چه قرار است؟
جواب: هرگاه آن وجه، به قدر يك نصاب زكات است در آن يك زكات واجب است، (بنا بر اقوى كه زكات متعلق به عين است) و اگر بيشتر است به جهت هر سالى يك زكات بدهد تا آنكه از حد نصاب كمتر شود و در زكات فرقى نيست ميان اينكه به سبب امساك در خرج مانده باشد يا غير آن. و اما خمس، پس در آن فرقى هست و در صورت امساك، اظهر عدم وجوب است، هر چند احوط دادن است.
338 - سؤال: هرگاه شخصى از طلبه علوم، مردد باشد امر آن ما بين گذراندن معيشت به اخذ زكات و وجوه بر، يا مصاحبت ظلمه و معاشرت با ايشان و منتفع شدن از آنها به اينكه چيزى به او ببخشند و بگويند حلال است بدون اينكه اعانت ايشان كند در ظلم، بلكه گاهى واسطه حاجت فقيرى بشود و به سبب اين معنى به كسان عالم هم تعدى نمىشود اين عالم به جهت اين از اذيت مردم فارغ باشد. كداميك را اختيار كند؟
جواب: مصاحبت ظالم كردن و دوستى با او كردن به جهت منتفع شدن صورتى ندارد و البته اخذ زكات و وجوه بر، اولى است و هرگاه كسى محض لله ترك صحبت ايشان بكند و در طلب روزى توكل به خدا بكند خصوصا طلبه علوم، حق تعالى او را روزى مىدهد و كفايت اشرار هم از او مىكند حق تعالى او را در چشم ظلمه بزرگتر مىكند تا سخن او را بهتر بشنوند و به محض بعض جزئيات كه شيطان آنها را وسيله فريب نفس ضعيف مىكند مغرور نمىتواند شد، خصوصا هرگاه صحبت ايشان مستلزم