كلمه ابا (= چراگاه) مىدانيم. بعد (با عصبانيت) عصاى خود را از فراز منبر پرت كرد و گفت: به خدا قسم اين (كلمه) مشكل است، مگر چه مىشود كه معنى " أبا " را هم ندانيم. سپس گفت: اى مردم! آنچه را كه از قرآن براى شما معلوم است به آن عمل كنيد، و آنچه را كه نفهميديد (به حال خود) رها سازيد ". (26) 6 - " مردى را به جرم دزدى نزد عمر آوردند. سارق قبلا دستها و يكى از پاهايش قطع شده بود. عمر دستور داد كه پاى ديگر آن مرد را نيز قطع كنند.
على عليه السلام گفت: خدا مىفرمايد: " إنما جزاء الذين يحاربون الله ورسوله... " [= اين فقط جزاى كسانى كه با خدا و رسول او جنگ مىكنند...]، (27) اين مرد دستها و يكى از پاهايش قطع شده و سزاوار نيست كه پاى ديگرش را قطع كنى چون در اين صورت ديگر نمىتواند به پا خيزد، يا تعزيرش كن يا او را به زندان بيفكن. عمر نيز وى را به زندان انداخت ". (28) 7 - " شبى عمر در كوچه ها مشغول تجسس از كارهاى مردم بود كه صدايى از خانهاى شنيد. از ديوار خانه بالا رفت و ديد مردى با زنى نشسته و در حال شراب خوردن است. عمر گفت: اى دشمن خدا فكر كردى اگر معصيت كنى خدا معصيت تو را مىپوشاند. آن مرد گفت: اى امير المؤمنين (در مجازات من) عجله نكن، اگر من يك خطا كردم تو سه خطا كردى، خدا در قرآن مىفرمايد: " ولا تجسسوا " [= تجسس نكنيد] (29) و تو تجسس كردى، خدا مىفرمايد: " وأتو البيوت من ابوابها " [= از در منازل وارد خانه ها بشويد] (30) و تو از ديوار آمدى، خداوند مىفرمايد: " إذا دخلتم بيوتا فسلموا " [= هنگامى كه داخل خانهاى مىشويد سلام كنيد] (31) و تو سلام نكردى. عمر وقتى اين جواب را شنيد از * (هامش) * ميوه و چراگاه رويانيديم.
(26) فتح البارى ج 13 / 230، الدر المنثور ج 6 / 317، تفسير ابى السعود ج 1 / 476 همچنين مراجعه بفرماييد به شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 3 / 101 ط قديم [= ج 12 / 33 ط جديد].
(27) سوره المائده 33.
(28) سنن بيهقى ج 8 / 274، كنز العمال ج 3 / 118.
(29) سوره الحجرات 12.
(30) سوره البقره 189.
(31) سوره النور 61. (*)