خشمگين شده آنقدر با تازيانه بر زير شكمش مىزنند تا به شهادت مىرسد " (1).
و آنگاه كه حديث نوشته مىشود - يعنى از زمان " عمر بن عبد العزيز " - چه تناقضات و نسبتهاى زشتى به پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) داده شده كه زبان از بيان آن شرم دارد.
آنها به احاديث نقل شده در كتب صحاح خويش استناد مىكنند و همه آنها را معتبر مىدانند در حالى كه در صحيح " مسلم " از آن حضرت نقل مىكنند كه فرمود.
- " از من چيزى ننويسيد و هر كس چيزى جز قرآن نوشته است بايد آن را پاك كند " (2).
لذا " عمر " اقدام به آتش زدن احاديث حضرت كرد، مىگوئيم:
- اولا: چرا خود پيامبر (صلى الله عليه وآله) يا " ابوبكر " اين كار را نكردند؟
- ثانيا: على (عليه السلام) در روايات فراوانى كه از او نقل مىكنند مىفرمايد: من كتاب جامعى از املاء پيامبر (صلى الله عليه وآله) دارم كه تمامى احكام در آن است.
- ثالثا: تمامى كتب حديث اهل سنت را بايد بى اعتبار