2 - اگر متعلق ظرف افعال عموم باشد ومقدر نباشد ظرف لغو است، مثل زيد كائن في الدار، زيد كائن عندك.
3 - اگر متعلق ظرف افعال خصوص ومقدر باشد باز ظرف لغو است، مثل بسم الله كه ابتدء يا استعين يا نحو آنها مقدر است.
4 - اگر متعلق ظرف افعال خصوص ظاهر باشد نيز ظرف لغو است مثل زيد دخل في الدار.
در قسم اول چون خبر محذوف است و ظرف بجاى آن نشسته است و در خبر ضمير است بدين لحاظ گويند ضمير در ظرف استقرار دارد و ظرف مستقر است. مثلا زيد في الدار تقدير و اصل آن زيد كائن في الدار است كه در كائن ضمير مستتر است و رابط خبر به مبتدا است، وفي الدار بجاى كائن نشسته است كه ناچار ضمير در ظرف قرار گرفته است، و اما آن سه وجه ديگر چنين نيستند كه خالي و عارى از ضميرند كه از اين عارى بودن از ضمير تعبير به لغو كرده اند.
6) كلمه كل الوجودات منطو في الوجود الصمدي، وتحت اسمائه الحسنى كل الماهيات والاعيان الثابتات، فعلمه بالجميع حضوري سابق عليها، فعلى تفضيلي لحضور كل وجود وكل ماهية بوجود واحد بسيط، فعلمه بالكل علم اجمالي في عين الكشف التفصيلي. وليس مفاد قول الحكيم: " بسيط الحقيقة " كل الوجودات والاشياء إلا مضمون نحو قوله تعالى: " والله بكل شيى عليم " " ولا يغرب عنه مثقال ذرة " فانهم 7) كلمه عارفان بالله صادر نخستين را به اسامى گوناگون از قبيل هيولاى كليه و هيولاى اولى وهباء و وجود منبسط و نفس رحمانى ورق منشور ونور مرشوش