است در خطبه نخستين نهج فرموده است: " كائن لاعن حدث، موجود لاعن عدم " و در خطبه چهل و نهم آن فرموده است: " فهو الذى تشهد له أعلام الوجود على اقرار قلب ذى الجحود " و در خطبه 183 فرمود: " الدال على قدمه بحدوث خلقه، وبحدوث خلقه على وجوده " وقريب به اين عبارات در مواضع ديگر نهج. عزيز نسفي در كشف الحقائق آورده است كه از آن جناب سؤال كردند كه وجود چيست؟ گفت: به غير وجود چيست. (ص 31 ط 1 ايران).
و نيز آن حضرت فرمودند: " فهذا الوجود كله وجه الله " به تفصيلى كه در رسالة لقاء الله نقل كرده ايم. (هشت رساله عربي ط 1 ص 37).
و امام سيد الشهداء عليه السلام در دعاى شريف عرفه فرموده است: " كيف يستدل عليك بما هو في وجوه مفتقر اليك ".
و امام جعفر صادق عليه السلام فرموده است: " يا من هداني إليه ودلني حقيقة الوجود عليه، وساقني من الحيرة إلى معرفته.. " به تفصيلي كه سيد ابن طاووس در جمال الاسبوع آورده است. (فصل 33 ص 325 ط 1 چاپ سنگى).
در اواسط مجلد پنجم كشكول شيخ بهائي چنين آمده است: " الدعاء المسمى بدعاء الحزين: اناجيك يا موجود ابكل مكان لعلك تسمع ندائى.. " (ص 550 ط نجم الدولة).
3) كلمه علم و عمل دو گوهر انسان سازند، آن مشخص و سازنده روان است، و اين مشخص و سازنده بدن، و هر دو غذاى انسانند، و غذا با مغتذى مسانخ و مجانس است، و بدن در همه عوالم مرتبه نازله است و تفاوت بدنها به كمال ونقص است ذلك تقدير العزيز العليم.
علم و عمل به منزلت دو بال نفس ناطقه اند كه به اندازه نيروى اين دو بال در عوالم بى پايان پرواز مىكند پروازى كه در نشأت شهادت داخل در عالم غيب مىشود، و در عالم غيب ظاهر در نشأت شهادت مىگردد.