بواسطة خوف از اعداء غايب و مستور مىشدند و غرض الهى به اصل وجود فعلى ايشان تحقق مىيافت و فائده عظماى صحت تكاليف به آن متحقق مىشد و اما تمكين عباد بر نبى و حجت را و اطاعت نمودن ايشان به آنچه متوجه به ايشان شد از تكاليف پس اختيار آن مفوض نموده عباد است و اكراه و التجاء ايشان به اطاعت و انقياد به نحوى كه مقهور در اطاعت باشند منافى با تكليف است كه مبتنى بر نوعي از اختيار است بالجمله اگر تأمل نمائى خواهى يافت كه حال بعث نبى و نصب ولى و فوايد وجوديه ايشان مثل نصب دلايل معرفت الله و فوايد وجوديه آن دلايل است از براى شخص كافر جاحد بالله العظيم كه مسامحه مىنمايد در نظر كردن به آن دلايل، در آن تأمل نمىنمايد تا تحصيل معرفت الله نمايد، پس بايد گفته شود به مذاق خصم چه فائده دارد نصب دلايل از براى كافرى كه ترك تحصيل معرفت الله مىنمايد چه آنكه غرض از نصب وجعل آن دلايل آن است كه مكلفين تحصيل معرفت الله نمايند و بعد از آنكه نظر نمايند در آن دلايل و مسامحه كنند در آن هر آينه لازم خواهد آمد لغويت نصب آن دلايل و انتفاع فوايد وجوديه آن، چنان كه جواب از اين گفته مىشود كه اعظم فوايد متصوره در عالم امكان حصول معرفت الله است از براى عباد وتحقق آن مبتنى بر جعل و نصب دلايل معرفت است در جميع آنات تا آنكه حجت بر بندگان تمام شود و صحيح باشد عقاب ايشان در صورت تسامح و تقاعد از تحصيل معرفت الله و منقطع شود لسان معذرت ايشان در همه آنات وجود ايشان و نگويند كه در فلان وقت عازم تحصيل معرفت الله شديم و لكن دلايل آن موجود نبوده و يا معدوم شده بود بعد از وجود آن و من قادر بر تحصيل نشدم، پس آنچه لازم است بر خدا همان جعل و نصب دلايل و قدرت دادن بر عبادات به ادراك آنها و عدم حصول در خاج به جهت تقصير عباد و مسامحه ايشان است.
همچنين در محل كلام جواب گفته مىشود كه اعظم فوايد متصوره در عالم امكان همان اطاعت و انقياد حق تعالى است در جميع تكاليف شرعيه از اصوليه اعتقاديه و فروعات شرعيه كه تحقق آنها منوط به وجود نبى يا وصى نبى است