حيوة او غايبا و بين عدم وجود و موت او.
جواب:
جواب از اين شبهه وجوهى است:
وجه اول: آنكه اين شبهه منتقض است به كثيرى از غيبت انبياء چون مخفى شدن موسى بن عمران از بنى اسرائيل عشرة سنين و شبانى نمودن در نزد حضرت شعيب و چون غيبت ابراهيم ودانيال و سليمان و عيسى (عليهم السلام) و غير ايشان كه خداى تعالى به آن خبر داده بلكه غيبت سيد انبياء (صلى الله عليه وآله و سلم) در مدت چهار سال يا كمتر در شعب ابي طالب و غيبت او از مسلمين در غار، پس هر چه مخالفين در غيبت انبياء جواب گويند بعينه همان جواب را شيعه در غيبت امام (عليه السلام) خواهد گفت چه آنكه در غيبت انبياء هم العياذ بالله لازم خواهد آمد لغويت وجود ايشان بزعم فاسد مخالفين و آنكه فوايد وجودى ايشان بالمره مسلوب باشد.
وجه دوم: آنكه عمده فايد وجوديه نبى يا وصى لازم بودن اتمام حجت است از جانب حق تعالى بر بندگان تا آنكه لسان معذرت ايشان منقطع گردد و بر تقدير عصيان و مخالفت به آنچه مكلف به آن شده اند صحيح باشد عقاب كردن ايشان و الا عقاب بر ايشان قبيح خواهد بود زيرا كه از براى عباد است كه متضرر شوند در صورت عدم اطاعت و انقياد كه: خداوند از جانب تو رسولى يا وصيى بر ما گماشته نشد كه بيان فرمايد از براى ما مرادات تو را تا ما در مقام اطاعت و انقياد او برائيم، و در قرآن نيز ارشاد به اين حكم عقلى قطعى فرموده من قوله تعالى:
" رسلا مبشرين ومنذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل " (9) و لزوم اقامه حجت بر عباد در همه اوقات و ازمان بر خدا لازم است تا آنكه قبيح نشود عقاب ايشان در صورت مخالفت و عصيان و نگويند كه تو نصب ولى يا بعث نبى نفرمودى تا ما به امر آنها اطاعت نمائيم تو را و در جميع آنات