يا ولى الله بيرون برو و با دشمنان خدا جنگ كن كه ديگر جايز نيست نشستن از براى تو به امر الهى يكى ديگر علم آن حضرت است كه افتاده است و هر وقت كه خداوند عالم مصلحت در ظهورش مىداند علم را امر مىكند كه خود به خود بر مىخيزد و عرض مىكند كه اى ولى خدا برخيز و ظاهر شو و اما علامت عامه او چند است اول خروج سفيانى شهرها را خراب مى كند در ماه رجب ظاهر مىشود و نجف اشرف را خراب مى كند و مدينه را تا سه روز تاراج مىكند و در كوفه منزل مىنمايد و مدت سلطنت او هشت ماه مىكشد و پنج شهر مسخر مىنمايد دمشق حمص و فلسطين واردين و قلزين و زوال ملك او متصل به ظهور قائم و جمع كثير از لشكر او در وادى پيدا كه نزديك مدينه است فرو مىرود دويم خروج شعيب بن صالح نامى است از شهر سمرقند سيوم خروج عوف نام مسلمى است در زمين جزيره و جاى او در مكانى است كه اسم او كربت است در مسجد دمشق كشته مىشود چهارم خروج حسنى است كه اسم او حسن است در مكه بالاى حجر الاسود كشته مىشود و بعد از كشتن او به پنج روز مهدى آل محمد ظهور مىكند پنجم اختلاف بنى عباس در ملك و سلطنت ششم گرفتن آفتاب در نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه است در آخر هر دو به خلاف عادت هفتم فرو رفتن لشكر سفيانى است به زمين و فرو رفتن جمعى است در مغرب زمين هشتم ايستادن آفتاب است از اول ظهر تا وقت عصر در ميان آسمان نهم بيرون آمدن آفتاب است از طرف مغرب و شايد مراد خود آن حضرت باشد چنانچه در حديث وارد است دهم سر بريدن مردى است كه سيد هاشمى است در ميان ركن و مقام يازدهم خروج شخصى است در يمن كه او را يمانى گويند و خروج شخصى است در مصر كه او را مغربى گويند و مالك مىشود شام و اطراف شام را ظاهرا محمد على پادشاه عجم است دوازدهم غلبه كردن ديلمانى است بر رى چنانچه در مراصد الاطلاع في معرفة الامكنة والبقاع وارد است كه ديلمان
(٣٦٣)