جمع ديلم است در لغت فرس قريه من قرى الاصفهان كه طائفه بختيارى است سيزدهم باريدن تگرگ بزرگ در جزيره روم روميه الكبرى كه از بلاد آلمان است يا اينكه رومية الصغرى بلده آذربايجان تسمى باروميه كما ذكره الاجل الاكرم حاجى صدر الدولة اصفهاني الاصل تبريزى المسكن جزاه الله عن ساداته الأئمة چهاردهم فتح هفت بلاد آلمان است به شمشير امام عصر چنانچه در اوايل اين كتاب از عقد الدرر شافعى از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده پانزدهم انقطاع علم است ارقبة الاسلام نجف الاشرف ولهورش در بلده قم چنانچه در بحار نقل شده است شانزدهم خون ريزش بسيار است ميان دو طايفه از عجم هفدهم مسخ شدن طائفه است به صورت ميمون و خوك هيجدهم بيرون رفتن غلامان است از طاعت آقايان خود و كشتن غلامان آقايان خود را نوزدهم ظاهر شدن سينه و صورتى است در قرص آفتاب يعنى دابة الارض كه امير المؤمنين ع است بيستم بيرون آمدن مردها است از قبرها و زنده شدن ايشان است بيست و يكم آمدن چهارده باران پى در پى است از آسمان كه زمين را پاك و شسته مى نمايد بيست و دويم بر طرف شدن علم و ظاهر شدن جهل و بسيار شدن قتل و كم شدن فقهاى حقيقى است و مردن ايشان پى در پى و بسيار شدن فقهاى ضلالت و خيانت و بسيار شدن شعراء بيست و سيوم مسجد شدن قبرها و زينت كردن قرآنها و مسجدها را به طلا و غير طلا بيست و چهارم زياد شدن ظلم و ستم و جور و فساد و گرديدن امراء كفره و دوستان ايشان فجره و اعوان ايشان ظلمه و صاحب راى و تدبير ايشان فسقه بيست و پنجم عزل كردن سلطان اسلام كه سلطان عجم است و دوباره نصب مىشود مرتبه دوم عزل مىشود و مرتبه سيوم نصب مىشود ايران و شامات و مصر را منصرف مىشود بيست و ششم ملتجى شدن سلطان اسلام به بعضى از سلاطين كفار بيست و هفتم دو فرقه شدن اهل عجم بيست هشتم سلطنت منتهى مىشود به صبى غير حلم بعضى علائم مذكوره علائم قريبه و بعضى از آنها علائم بعيده العلم عند الله وعند الراسخين في العلم
(٣٦٤)