بالفريد و در " تاج العروس " در شرح اين كلام گفته: و ذهب مفرد أي كمعظم = مفصل بالفريد و من مجمعات الاساس كم في يفصل بين اللؤلؤ والذهب ج فرائد، والجوهرة النفيسة كالفريدة، والدر إذا نظم، وفصل الفريد جمع الفريدة، وهى الشذر من فضة كاللؤلؤة و فرائد الدر = كبارها.
پس به خوبى روشن شد كه مفاد عبارت اربعمائة من لؤلؤ با مفاد عبارت چهار صد من خوضه مفرد تقريبا يكى است، پس گمان مىرود كه مرحوم سيد على خان اين عبارت را يا از كتاب " نقض " برداشته و يا از كتابى كه او از كتاب " نقض " برداشته بوده است والله اعلم.
تنبيه بر چند اشتباه كه در كلام مرحوم سيد علي خان ديده مىشود 1 - چنان كه از ظاهر عبارت بر مىآيد، مراد از اين قول او " و كان السيد المذكور إلى آخره " ذو الفخرين أبو الحسن المطهر است، پس اينكه گفته: سيد مذكور نقيب آمل هم بوده است اشتباه است، زيرا بجز عز الدين يحيى و پدر او شرف الدين محمد احدى از اين خاندان نقيب آمل نبوده است، چنان كه عن قريب به توضيح اين مطلب خواهيم پرداخت.
2 - اينكه گفته سيد نامبرده مدرسه در قم داشته است، آن هم صحيح نيست، زيرا مدرسه بنام شرف الدين محمد بوده است، نه بنام أبو الحسن مطهر چنان كه صاحب " النقض " تصريح كرده است.
3 - دختر نظام الملك زن محمد بن مطهر نبوده است، چنان كه از عبارات أبو الحسن بيهقى و صاحب " نقض " صريحا برمىآيد فراجع ان شئت.
4 - دختر نظام الملك منحصر به فرد نبوده است، چنان كه اين سيد ادعا كرده، زيرا بيهقى به تعدد دختران وى تصريح كرده است، چنان كه