آيه " إذ يقول لصاحبه " دلالت بر ايمان يار غار نكند، همچنان كه آيه " يا صاحبي السجن " دلالت بر ايمان يار زندان نكند و گفتن " اخواننا بغوا علينا " دلالت بر نجات يا غيان نداشته باشد، همچنان كه خواندن كافر آن را برادر پيغمبران در " إلى عاد اخاهم هودا، والى ثمود اخاهم صالحا، واذكر اخا عاد - " و مانند آن دلالت بر سلامت عاديان ندارد، بلكه كافر به دوزخ رود، هر چند خدايش برادر هود وصالح (خواند)، و پيغمبرش صاحب و مصاحب گويد، و خارجى به دوزخ رود، اگر چه على او را برادر خواند، و " ان الذين آمنوا " گاهى مشعر به تعظيم و اجلال باشد كه اهانت و اذلال " ثم كفروا " از دنبال نباشد، و " رضى الله عنهم " گاهى موجب رضاى ابدى بود كه " فمن نكث فانما ينكث " در عقبش مشعر به بدى نباشد، و قول " اخواننا " آنگاه دلالت بر محبت و ميل كند، كه هول " بغوا علينا " در ذيل نباشد، و قول " اخواننا " آنگاه دلالت بر محبت و ميل كند كه هول " بغوا علينا " در ذيل نباشد.
و عبارت قاضى در مورد چهارم در ذيل عبارت متن در صفحه 420 كتاب " نقض " ذكر شده است فراجع ان شئت.
و عبارت قاضى در مورد پنجم اين است.
تنبيه - اهل سنت و جماعت معاويه طاغى را به سبب ام المؤمنين خال المؤمنين خوانند، براى آنكه خصم امير المؤمنين على است، و محمد بن أبو بكر را هر گز خال المؤمنين نخوانند، اگر چه برادر عايشه اما شاگرد با اخلاص امير المؤمنين است، و حضرت شيخ سنائى در اين باب فرمايد:
آنكه مرددها و تلبيس است آن نه خال و نه عم كه ابليس است هر كه را خال از اين شمار بود مرو را با على چه كار بود گر همى خال بايدت ناچار پور بوبكر را به خال انگار