الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٤
ونحو آنها مثل دانه ايست كه از آن هفت خوشه برويد در هر خوشه صد دانه بوده باشد كه هفتصد برابر شود وحق تعالى براى هر كه خواهد مضاعف فرمايد (باب اول) بدان كه وجوب زكوة منصوص در قرآن واز ضروريات دين ومنكرش با علم بان كافر است بلكه در جمله از اخبار است كه مانع زكوة كافر است وشرايط وجوب آن چند چيز است " اول " بلوغ پس در مال كسيكه در بعض سال يا تمام آن بالغ نباشد در آنچه گذشتن سال معتبر است زكوة واجب نيست ودر آنچه گذشتن سال معتبر نيست مثل غلات اربع مناط بلوغ پيش از تعلق زكوة است وآنوقتي است كه دانه منعقد شود واسم بر آن صادق باشد چنانچه بيايد " دويم " عقل پس در مال كسيكه در بعض سال يا تمام آن مجنون باشد ولو بجنون ادوارى زكوة نيست بلكه بعضى گفته اند كه در بين سال اگر يك آن كمى ديوانه شود سال قطع مىشود لكن مشكل است ومناط آن است كه در عرف او را در تمام سال عاقل دانند وجنون يك آن بلكه يك ساعت مضر بصدق آن نيست " سيم " حريت ودر مال مملوك زكوة نيست هر چند قائل باشيم بانكه مالك ميشود وفرقى نيست در مملوك ميان قن كه متشبث بحريت نباشد ومدبر وام ولد ومكاتب مشروط يا مكاتب مطلق كه هنوز از مال الكتابه چيزى نداده باشد بخلاف مبعض كه در صورتيكه نصيب حريت او از مال بحد نصاب برسد زكوة آن واجب است " چهارم " مالك بودن ومال قبل از تحقق ملكيت متعلق زكوة نيست مثل موهوب قبل از قبض وماليرا كه وصيت كرده باشند بكسى دهند پيش از قبول يا پيش از قبض او وهم چنين است قرض پيش از قبض " پنجم " آنكه مالك بتواند در آن تصرف كند بخلاف ماليكه نتواند تصرف كند مثل آنكه غايب باشد ودر دست او يا وكيلش نباشد يا آنكه دزديده باشند يا محجور باشد يا جائي دفن كرده باشد وفراموش كرده يا آنكه مرهون باشد يا وقف كرده باشد يا نذر كرده كه صدقه دهد ومدار بر آن است كه عرفا بتواند در آن تصرف كند واگر شك كند در تمكن بر طبق حالت سابقه آن عمل كند واگر حالت سابقه را نداند احوط اخراج زكوة آن است (مسئلة 1) بر ولى شرعى طفل مستحب است زكوة غلات او را بدهد چه يتيم باشد يا نه پسر باشد يا دختر ودر استحباب زكوة گاو وگوسفند وشتر طفل اشكال واحوط ندادن است بخلاف پول طلا
(٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 ... » »»