الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ١ - الصفحة ٧٩
است و معين است آب نسبت به آن چه بران رسيدن وافضل در استنجاء تطهير به آب است و جمع ما بين آب و سنگ يا كهنه اكمل است وحد شستن پاك شدن محل است و تعدد لازم نيست و در سنگ و كهنه بايد سه بار بمالد و اگر چه به كمتر پاك شود و اگر بسه پاك نشد بايد زيادتر بمالد تا پاك شود و كفايت مىكند يك سنگ سه گوشه دار با يك كهنه بزرگ كه در هر دفعه گوشه از آن را بمالد و احوط اين است كه سه سنگ يا سه پارچه از هم جدا باشد و كفايت مىكند هر جسم پاك كننده اگر چه انگشتان باشد و واجب است كه پاك باشد و شرط نيست بكر بودن آن سنگ بمعنى اين كه استعمال در استنجاء نشده باشد و كفايت نمىكند چيز نجس و كافى است متنجس هر گاه او را تطهير كنند و هر گاه چيز نجس يا متنجس را بر خود بمالد ديگر پاك نمىشود مگر به آب مگر اين كه آن عين نجس با رطوبت مسريه به محل بر نخورده باشد بلكه با عين نجاست ملاقات كرده باشد و واجب است در شستن به آب ازاله عين و ازاله اثر بمعنى اجزاء صغار از نجاست كه به چشم ديده نمىشود نه آنكه مراد رنگ و بو باشد و اما در سنگ و كهنه ماليدن ازاله عين لازم است و بقاء اثر ضرر ندارد (مسألة 1) جايز نيست استنجاء به چيزهاى محترمه و نه به استخوان و سرگين و اگر بكند معصيت كرده لكن محل پاك خواهد شد بنابر اقوى (مسألة 2) در استنجاء به غير آب لازم است ازاله رطوبت باقيه در محل پس بابقاء آن حكم به طهارت مشكل است (مسألة 3) در استنجاء به غير آب بايد جسمى كه بان استنجاء مىكنند رطوبت مسريه نداشته باشد پس كافى نيست مثل گل و كهنه تر بلى نمى كه مسرى نباشد ضرر ندارد (مسألة 4) هر گاه نجاستى ديگر مثل خون با غائط بيرون بيايد يا از خارج نجاستى به محل برسد متعين است شستن به آب و اگر شك كند در خروج نجاست ديگر يا رسيدن نجاست از خارج بنا را بر عدم گذارد پس مختار است در استنجاء باب يا به سنگ و كهنه (مسألة 5) هر گاه از بيت الخلا بيرون آمد و شك كرد كه آيا استنجاء كرده يا نه احوط آنست كه بنا را بر عدم گذارد و اگر چه عادت باستنجاء داشته باشد بلكه همچنين است حكم هر گاه داخل در نماز شده باشد و شك كند بلى اگر شك بعد از فراغ از نماز باشد نمازش صحيح است لكن بايد استنجاء كند براى نمازهاى بعد لكن بعيد نيست جريان قاعده تجاوز در صورت اعتياد باستنجاء (مسألة 6) واجب نيست در وقت شستن مخرج بول دست ماليدن و اگر شك كرد در بيرون آمدن مثل مذى بنا را بر بيرون نيامدن گذارد لكن احوط در اين صورت
(٧٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 ... » »»