باشد واجب است ارشاد او و اگر جاهل بموضوع باشد واجب نيست ردع او و اگر از شخصى سؤال قبله كنند ظاهر آنست كه واجب نباشد بر او بيان بلى جايز نيست كه او را بر خلاف واقع واقع سازد (مسألة 14) مجرد ميل بسوى يمين ويسار قبله كفايت مىكند در رفع حرمت و لازم نيست كه به حد مشرق يا مغرب برسد اگر چه احوط است (مسألة 15) در مسلوس ومبطون كه بى اختيار از ايشان بول و غائط دفع مىشود وجوب مراعات قبله معلوم نيست اگر چه مهما امكن بهتر است (مسألة 16) در جائى كه از جهت اشتباه قبله مخير است ما بين چند جهت اگر اختيار جهتى كرد واجب نيست استمرار بر آن جهت مادام الاشتباه پس مىتواند در دفعه ديگر عدول به طرف مقابل بلكه غير مقابل نيز بكند بلكه در دفعات متعدده بهر چهار سمت مىتواند و لكن در دفعه واحده كه فعل واحد حساب شود مشكل است بلكه اگر بول واحد به چهار طرف دور دهد جايز نيست قطعا (مسألة 17) هر گاه شخص بداند كه بقيه از بول در مجرى باقى مانده و خارج مىشود باستبراء جواز استقبال واستدبار در آن حال مشكل و احتياط به ترك اشد است (مسألة 18) حرام است تخليه كردن در ملك غير بدون اذن صاحبش حتى در وقف خاص بلكه در كوچه هائى كه آخر آنها بسته است بدون رضاى اشخاصى كه در آن كوچه ها حق دارند و هم چنين حرام است تخلى بر قبور مؤمنين اگر موجب هتك حرمت ايشان شود (مسألة 19) جايز نيست تخلى در مثل مدرسه هائى كه معلوم نيست چگونگى وقف انها كه آيا مختص بطلاب است يا مختص بساكنين همان مدرسه يا اعم است بطلاب و غير ايشان و كفايت مىكند اذن متولى اگر معلوم نباشد كه بر خلاف واقع است و ظاهر آنست كه كافى باشد جريان عادت مردم نيز در اين خصوص و هم چنين نسبت به غير تخلى از تصرفات ديگر (فصل دوم) در مسائل استنجاء است واجب است شستن مخرج بول به آب دو دفعه وافضل سه مرتبه است و بايد آب در هر مرتبه آن قدر باشد كه صدق شستن بكند و كفايت نمىكند غير از آب و فرق نيست ما بين مرد وزن و خنثى و ما بين اين كه از مخرج طبيعى باشد يا غير طبيعى معتاد باشد يا غير معتاد و در مخرج غائط مخير است ما بين شستن به آب يا ماليدن سنگ يا كهنه ونحو آن اگر تعدى نكرده باشد از محلى بحيثيكه از صدق استنجاء خارج شود و الا معين است شستن به آب و اگر تعدى كرده غائط بر وجه انفصال مثل اين كه قدرى از آن برانش رسيد بدون اتصال به محل باز مخير است ما بين آب و سنگ يا كهنه نسبت به آن چه در محل
(٧٨)