نماز استيجاريرا بجماعت بجا اورد چه اجير امام باشد يا ماموم بر فرضى كه بر اجير شرط انفراد نشده باشد لكن اقتدا كردن بكسى كه نماز استيجارى مىكند مشكل است مگر در صورتيكه ماموم بداند كه ان نماز از ميت فوت شده وذمه او مشغول بان است زيرا كه غالبا نمازهاى استيجارى از باب احتياط است (مسألة 18) بر كسيكه بنيابت ميت نماز قضا بعمل مىاورد نيز مراعات ترتيب در نمازهاى ميت لازم است در صورتيكه ترتيب آن را بدانند ودر صورتيكه جاهل بترتيب باشند واجب است بر اجير شرط تكرار كنند تا ترتيب حاصل شود بخصوص در صورتيكه بدانند كه ميت ترتيب ان را مىدانسته (مسألة 19) اگر جماعتى را براى نمازهاى ميتى اجير كنند بايد براى هر كدام وقتى معين كنند كه در انوقت ديگران مشغول بان نباشند تا ترتيب حاصل شود وبر انها قرار دهند كه اول دور خود را مثلا ظهر قرار دهد ودوره خود را تا اخر وقت مقرر تمام كنند واگر انوقت بگذرد ودوره او تمام نشده باشد آنچه از دور ناتمام مانده حساب نكند والا ترتيب بهم مىخورد مثلا اگر مبدء دور ظهر باشد ويك كدام از انها بعد از انكه ظهر وعصر را بخواند وبقيه دور مانده وقت او گذشت يا با انكه وقت باقى است تتمه دور را نخواند تا وقت منقضى شود بايد روز ديگر ظهر وعصر را كه خوانده حساب نكند بلكه از ظهر شروع كند تا ترتيب حاصل شود (مسألة 20) ذمه ميت فارغ نمىشود بمجرد استيجار بلكه تا انعمل بنحو صحيح بجا اورده نشود ذمه او مشغول است پس اگر بداند كه اجير انعمل را بجا نياورده يا باطل بعمل اورده واجب است مجددا استيجار كنند وهر گاه اجير بگويد عمل صحيح بجا اورده ام تصديقش كنند بلكه ظاهر ان است كه جايز باشد اكتفاء باستيجار ماداميكه نداند كه بجا نياورده يا عمل او فاسد بوده از باب حمل فعل مسلم بر صحت در صورتيكه وقت ان گذشته باشد بخلاف انكه اجير قبل از انقضاء مدت اجاره بميرد كه مشكل است واحوط استيجار مقداريست كه احتمال دهد از عمل اجير باقى مانده (مسألة 21) جايز نيست براى اجير انكه ديگرى را براى عمل اجير كند مگر با اذن مستأجر ومگر در صورتيكه اجاره واقع شود بر تحصيل عمل اعم از مباشرت وتسبيب ودر اين صورت جايز نيست اجير ديگرى را اجير كند بكمتر از اجرتيكه براى او قرار داده اند مگر انكه خود او مقدارى ولو قليلى از عمل را بجا اورده باشد (مسألة 22) اگر پيش از عمل اجير كسى تبرعا انعمل را بجا اورد وذمه ميت را فارغ كند اجاره
(٣٨٦)