الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ١ - الصفحة ١١٦
هر گاه جبيره تمام يكعضو را فرو گرفته باشد ظاهر آنست كه باز حكم آن جارى است واگر تمام اعضاء وضو را گرفته باشد مشكل است واحتياط بجمع ما بين جبيره وتيمم ترك نشود (مسألة 3) هر گاه جبيره در ماسح باشد پس مسح كند بر آن ماسح بدل از شستن محل بايد وقتى كه مسح سر يا پا را مىكند بهمان رطوبتى كه از بقيه مسح در ماسح مانده مسح كند (مسألة 4) در جبيره بر موضع مسح انتقال بمسح بر جبيره در وقتى است كه جبيره تمام موضع مسح را گرفته باشد كه اگر بقدر مسماى مسح باقى باشد بايد همان را مسح كند پس اگر در پشت يا بعرض انگشتى بلكه كمتر از سر يكى از انگشتان تا مفصل خالى باشد همان را مسح كند اگر چه انگشت كوچك باشد واگر در عرض باتمام را گرفته باشد نه در طول طرفين را بر بشره مسح كند ومقدار موضع جبيره را بر جبيره (مسألة 5) اگر در يكعضو چند جبيره باشد در فاصله ما بين انها بايد بشره را بشويد واگر در موضع مسح است مسح كند (مسألة 6) هر گاه جبيره قدرى از موضع صحيح را گرفته باشد پس اگر بقدر متعارف واز لوازم عاديه آن بوده باشد ضرر ندارد ومسح بر آن كافى است واگر زايد از قدر حاجت در عادت باشد اگر مىتواند آن را بردارد وان موضع صحيح را غسل يا مسح كند چنين كند واگر ممكن نيست يا آب رسانيدن بان موضع صحيح نيز مضر بزخم است بعيد نيست كفايت مسح بر آن خصوصا در صورت اولى كه عدم امكان برداشتن باشد واحوط جمع است ما بين اين وتيمم خصوصا در صورت دوم كه آب رسانيدن مضر باشد (مسألة 7) در جرح مكشوف كه مىخواهد روى آن را وصله بگذارد وبجهت وضو مسح كند واجب است اولا آنچه از اطراف آن را كه ممكن است بشويد بشويد بعد وضع جبيره كند (مسألة 8) هر گاه در اطراف جرح زيادتر از قدر متعارف را هم نتوان شست بجهت ضرر رسانيدن آب بآن مشكل است كفايت كردن مسح بر جبيره پس احوط شستن مقدار ممكن از آن ومسح بر جبيره وتيمم است (مسألة 9) اگر در عضوى يا در بعض آن مرضى باشد غير از شكست وجرح وقرح مثل ورم يا وجع مفاصل ومانند آن كه استعمال آب در آن مضر باشد متعين است تيمم لكن احوط بجا اوردن عمل جبيره است نيز (مسألة 10) هر گاه دمل يا جرح در موضع بالاتر از اعضاء وضو باشد لكن استعمال آب در اعضاء وضوء مضر بان باشد متعين است تيمم (مسألة 11) در چشم درد اگر اصل استعمال آب مضر باشد معين است تيمم واگر رسيدن آب بخود چشم مضر باشد وشستن
(١١٦)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 ... » »»